که تا آن زمان کسی چنان جدالی را بخاطر نداشت. لاسدمونیها برای حفظ افتخارات گذشته خود جنگ میکردند و مقدونیها برای افتخارات حاضره. آژیس رشادتهای محیر العقول کرد، ولی چون بواسطه اسلحه و قدّ بلند و نیز از جهت حملات شجاعانۀ خود نمایان بود، مقدونیها باران تیر بر او باریدند. در ابتداء او بوسیلۀ سلاح و مخصوصا سپرش ضربتها را بیاثر میگذاشت، تا آنکه بالاخره با نیزه زخمی بران او زدند و خون فوران کرد. بعد مورّخ مذکور روایت دیودور را تکرار کرده گوید، وقتی که آژیس، با وجود زخمهای زیاد، باز به مقدونیها حمله کرد، اینها از ترس شجاعتهای او جرئت نداشتند بوی نزدیک شوند و از دور او را هدف تیر و زوبین و غیره قرار داده بودند، ولی او این آلات قتّاله را گرفته بطرف مقدونیها پرتاب میکرد، تا آنکه بالاخره زوبینی به سینهاش آمد و او آن را بیرون کشیده لحظهای سر خود را بر سپرش نهاد و بعد دیری نگذشت، که از شدّت فوران خود بیجان گشت.
پلوتارک نوشته (آژیس، بند ۴) که آژیس پسر آرخیداموس[۱] و نوه آژزیلاس بود (همان آژزیلاس، که سفر جنگی به آسیای صغیر در زمان اردشیر دوّم کرد) مورّخ مذکور او را بسیار ستوده. این شخص بگفته پلوتارک میخواسته از انحطاط روز افزون اسپارت جلوگیری کرده آن را به اخلاق و عادات و مقام سابقش برگرداند و در جنگی که، با آنتیپاتر در نزدیکی مگالوپولیس کرده، کشته شده. جنگ مزبور، چنانکه مورّخین قدیم نوشتهاند، قبل از جنگ گوگمل خاتمه یافته و بنابراین باید گفت، که مقدّمات قیام لاسدمون بر اسکندر قبل از جنگ ایسّوس (۳۳۳ ق. م) شروع گشته و تقریباً در آبان (نوامبر) ۳۳۱ ق. م خاتمه یافته. این معنی مخصوصا جلب توجّه میکند، چه دربار ایران کمکهائی، که مقتضی بوده به لاسدمونیها نکرده و الاّ به دادن سی تالان نقره (۳۶۰ هزار ریال تقریبا) و ده کشتی نمیبایست اکتفا کرده باشد. این رفتار هم باعث حیرت است و جهت آن معلوم نیست. اگر کیفیّات جنگ را در نظر گیریم، به خوبی دیده میشود، که مقدونیها، با وجود
- ↑ Archidamus.