برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۴۴۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

می‌کند. در اینجا عمق آن بقدری است، که قابل کشتی‌رانی است و، پس از آنکه ۶۰ استاد طی مسافت کرد، بخلیج پارس می‌ریزد. از توصیفی که کرده‌اند، معلوم است، که این رود همان رود کارون است و نیز این اطّلاع بدست می‌آید، که پارسی‌های قدیم این رود را پس‌تیگر (یعنی پس دجله) می‌نامیدند، زیرا چنانکه از کتیبۀ بیستون داریوش معلوم است دجله را پارسی‌های قدیم تیگر می‌گفتند (کتیبه‌های بیستون، طبع موزۀ بریطانیائی، ستون ۱، بند ۱۸)[۱]، اگرچه دیودور اسم این رود را تیگر نوشته، ولی از روایت آرّیان (کتاب ۳، فصل ۶، بند ۳) و کنت‌کورث (کتاب ۵، بند ۳) معلوم است، که اشتباه کرده و پس‌تیگر صحیح است. بعد اسکندر با نه‌هزار نفر پیاده و سپاهیان اجیر یونانی و سه هزار نفر تراکی داخل ولایت اوکسیان شد. محقّقین این مردم را با خوزها تطبیق و خود ولایت را چنین توصیف کرده‌اند:

از شوش تا پرس‌پولیس (تخت‌جمشید) راه از جلگۀ بزرگی، که به بلندی پنج‌هزار پا است می‌گذرد و در میان شوش و تخت‌جمشید زنجیره‌های کوههای بلند واقع است.

در بعض جاها بلندی این کوهها به ۱۴ هزار پا می‌رسد. چون راه مزبور از معبر تنگی می‌گذرد، که عبور از آن بسیار مشکل است و بعلاوه این راه را دره‌ها، پرتگاهها و رودهای بزرگ و کوچک قطع می‌کند، طی کردن این راه خصوصاً در موقع زمستان بسیار دشوار است، تا چه رسد به اینکه قشونی را در این موقع از این راه حرکت دهند، ولی از آنجا که اسکندر می‌خواست خود را زودتر به پای‌تخت هخامنشی رسانیده خزائن آن را تصرّف کند و به تلافی قشون‌کشی خشیارشا بیونان انتقام از ایرانیها بکشد، این راه دشوار را پیش گرفته فرمان حرکت به قشون خود داد و، حال آنکه می‌توانست بهمدان رفته از آنجا عازم پارس شود. باری، اسکندر با ۹ هزار نفر پیاده و سپاهیان اجیر یونانی و سه هزار نفر تراکی داخل ولایت اوکسیان[۲] شد. این ولایت در همسایگی شوش واقع است و تا مدخل پارس امتداد می‌یابد و بین آن و سوزیان (یعنی خوزستان) معبری است تنگ. ماداتس[۳] حاکم این


  1. تیگر بپارسی قدیم بمعنی تند و تیز است.
  2. Uxiens.
  3. Madates.