در این وقت او در موقعی پرمخاطره واقع شد: بشهر نمیتوانست داخل شود و از طرف دیگر قشون مقدونی او را سخت تعقیب میکرد. با وجود این وضع یأسآور، آریبرزن رشید راضی نشد تسلیم شود و از جان گذشته خود را بصفوف مقدونی زد و چندان جنگید، تا بالاخره خود و رفقایش شرافتمندانه به خاک افتادند.- این است شرحی، که مورّخین عهد قدیم نوشتهاند: (آرّیان، کتاب ۳، فصل ۶-بند ۴-دیودور کتاب ۱۷، بند ۶۸-کنتکورث، کتاب ۳، بند ۳-۴-پولیین کتاب ۴).
بعض اختلافات جزئی بین نوشتههای آنها هست، که تغییری در اصل واقعه نمیدهد. مثلا عدّۀ قشون آریبرزن را بعضی ۲۵ و برخی چهل هزار نفر نوشتهاند و دیگر اینکه آریبرزن هیچ منتظر نبوده، که اسکندر از پشت سر او درآید و از این جهت ناگهان از پسوپیش مورد حمله واقع شده، بخصوص که آرّیان گوید، اسکندر قراولان اوّل و دوّم را کشت و دشمن وقتی خبر یافت از اینکه محصور گشته، که سنگرهایش را بطلمیوس گرفته بود. عدّه تلفات مقدونیها را مورّخین معیّن نکردهاند، ولی مکرّر گویند، که عدّۀ کشتگان و مجروحین زیاد بود. دیودور نیز گوید در دفعۀ اولی، که اسکندر میخواست از دربند پارس بگذرد، عدّهای زیاد از مقدونیها کشته یا مجروح شدند.
دربند پارس و معبر ترموپیل
جدال دربند پارس شباهت زیاد بجدال ترموپیل دارد و وسیلهای، که خشیارشا و اسکندر بدان متوسل شدند، نیز همان بود.
رشادتی هم، که در ترموپیل لئونیداس اسپارتی بروز داد و در اینجا آریبرزن پارسی-نیز مشابه یکدیگر است، ولی در یک چیز تفاوت بیّن دیده میشود. در یونان اسامی دلیران ثبت شد و در تاریخ ماند، روی قبور آنان کتیبهها نویساندند و نام آنان را تجلیل کردند، ولی در ایران، اگر مورّخین یونانی ذکری از این واقعه نکرده بودند، اصلا خبری هم از این فداکاری و وظیفهشناسی بما نمیرسید. جهت آن انقراض دولت هخامنشی و نابود شدن اسناد راجعه باین دوره است، و الاّ، چنانکه از ستون چهارم، بند ۱۸ کتیبۀ بیستون دیده میشود و نیز از ذکری، که هرودوت در چند مورد کرده (صفحۀ ۷۴۷ و ۸۱۵)، شاهان