برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۴۵۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

هخامنشی اشخاص فداکار را تشویق می‌کردند و کارهای آنها را نه فقط شاه معاصر، بل شاهان دیگر هم در نظر داشتند و این خود دلالت می‌کند بر اینکه اسامی آنها در جائی ثبت می‌شده (کتیبۀ بیستون، ستون چهارم، بند ۱۸-هرودوت، کتاب ۸، بند ۹۰-کتاب استر، باب ۶). باری، آری‌برزن مدافع دربند پارس و به‌تیس کوتوال غزه دو سرداری بودند، که کاملاً ادای وظیفه کردند و امثال آنان در دورۀ هخامنشی و دوره‌های دیگر تاریخ ایران نادرند.

اسکندر در تخت‌جمشید

بدوا باید گفت، که مورّخین یونانی این شهر را پرس‌پولیس[۱] یا پرس‌پولیس (شهر پارس) نامیده‌اند (به صفحۀ ۶۹۵ رجوع شود). بعض محقّقین جدید باین عقیده‌اند، که اسم این شهر در دورۀ هخامنشی پارس بوده، ولی دلیلی که اقناع‌کننده باشد، ندارند. به هرحال خرابه‌های این شهر را حالا تخت‌جمشید نامند و، چون نمی‌دانیم اسم این شهر در زمان هخامنشی‌ها چه بوده، باز بهتر است آن را بهمان اسم کنونی نامیم.

اسکندر، پس از آنکه آری‌برزن را با سپاه او قلع و قمع کرد، دیگر مانعی در پیش نداشت و می‌توانست بزودی به تخت‌جمشید درآید، ولی، چون خندقها و دره‌هائی در سر راه داشت، از ترس اینکه در اینجاها قشون او دوچار اشکالات جدیدی گردد، امر کرد با تأنّی حرکت کنند. در این احوال نامه‌ای از تیری‌داد[۲] خزانه‌دار تخت‌جمشید به او رسید، که نوشته بود، چون اهالی شهر خبر یافته‌اند، که اسکندر بزودی وارد خواهد شد، می‌خواهند خزانه را غارت کنند و بنابراین باید عجله کند، تا زودتر وارد شود. پس از آن اسکندر، با وجود خستگی‌های عبور از دربند پارس، پیاده‌نظام خود را در عقب گذاشته با سواره‌نظام حرکت کرد و تمام شب را راه رفته در طلیعۀ صبح برود آراکس رسید (مقصود از آراکس رود کور است، که به دریاچۀ نیریز می‌ریزد). در کنار این رود چند ده بود و اسکندر امر کرد دهات را خراب کرده پلی بسازند. پس از آن او از رود گذشته بطرف شهر روانه شد و در نزدیکی آن، چنانکه کنت‌کورث


  1. Persepolis.
  2. Tiridade.