میتوانست جمع کند در همدان بماند (دربند بحر خزر، چنانکه کراراً گفته شده، تنگی است، که ماد را از پارت جدا میکرد، اینجا دیواری ساخته و دروازهای بنا کرده بودند، دروازه مذکور از آهن بود و مستحفظینی داشت. این محلّ را حالا با سردره خوار تطبیق میکنند). اسکندر در تعقیب داریوش به پارهتاک[۱] درآمده آن را مسخّر و اکزاتر[۲] را، که والی شوش بود والی این ولایت نیز کرد (مورّخین دیگر عهد قدیم این ولایت را پاریتاکن ۳نامیدهاند و بزبان پارسی آن روزی پریتکان میگفتند و حالا فریدن گویند. این همان ولایت اصفهان است، زیرا پریتکان بتمام ولایت اطلاق میشد).
بعد آرّیان گوید (همانجا، بند ۲): به اسکندر خبر دادند، که داریوش باستقبال او میآید و میخواهد یکبار دیگر اقبال خود را بیازماید و سکاها و کادوسیان با پارسیها هستند. پس از آن اسکندر باروبنه را گذاشته با قشون خود بطرف ماد رفت و روز دوازدهم باین مملکت رسید. در اینجا به او خبر دادند، که داریوش فرار کرده. بر اثر این خبر اسکندر سرعت حرکت را بیشتر کرد و، در مسافت سه روز راه تا همدان، بیستان[۳] پسر اخس، که قبل از داریوش شاه بود، باستقبال اسکندر آمده گفت، داریوش پنج روز قبل، از همدان حرکت کرده، ۹ هزار مرد با او است و از این عدّۀ شش هزار پیاده است و پولی، که با خود برداشته، معادل هفتهزار تالان[۴] میباشد.
اسکندر در همدان سوارهنظام تسّالی را مرخص کرد، به پارمنین دستور داد، که تمام خزاین پارس را در این شهر جمع کند و هارپالوس را با شش هزار پیاده مقدونی و چند نفر به حفاظت این خزانه گماشت. بعد به پارمنین امر کرد، که از طریق ولایت کادوسیان به گرگان برود (یعنی از راه گیلان به استرآباد کنونی) و به کلیتوس فرمانده دستههای پادشاهی، که بواسطۀ مرضی در شوش مانده بود، نوشت، زودتر به همدان آمده و مقدونیهائی را، که در همدان ماندهاند، برداشته