برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۰۵

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

خود را نشان بدهد. زمان صلح شاهان به شکار می‌پرداختند و با این مقصود بترتیب آسوریها دور میدان وسیعی دیوار کشیده و آن را مشجّر ساخته از حیوانات درنده، غزال گورخر، خرگوش، طیور و غیره پر می‌کردند. شکار شیر و ببر و پلنگ با تیر و کمان معمول بود، ولی شاهان بیشتر به شکار گورخر میل داشتند. کزنفون گوید این نوع پارکها را پردیس [۱]می‌نامیدند. این لفظ حالا در بعض زبانهای اروپائی بمعنی (بهشت) است و فردوس هم از این کلمه آمده.

این است آنچه راجع به شاهان هخامنشی و دربار آنها جسته و گریخته از نوشته‌های مورّخین قدیم یا کتیبه‌ها بدست می‌آید. بعض اطّلاعات دیگر پائین‌تر در جزو مباحث دیگر بمناسبت موضوع ذکر شده و خواهد آمد (در جاهائی، که به مندرجات باب اوّل اشاره شده، مدرک را ذکر نکرده‌ایم، زیرا، چون در جای خود مدارک این گونه مطالب ذکر گردیده، در اینجا تکرار را زاید دانسته‌ایم. این تذکر شامل کلیّه باب دوّم می‌باشد. معلوم است، که، اگر از موضوعی سخن رود، که در باب اوّل ذکر نشده، ملاک و مدرک آن را خواهیم نمود).

تشکیلات اداری

داریوش شاهنشاهی ایران را به قسمتهای بزرگ تقسیم کرد و هرکدام را بیک نفر مأمور، که از مرکز معیّن می‌شد، سپرد.

این مأمور را خسرپاون می‌نامیدند [۲]و معنی آن بزبان کنونی (شهربان) یعنی نگهبان مملکت است (در ایران قدیم شهر بمعنی مملکت استعمال می‌شد ۳) بنابراین قسمتهای مملکت به منزلۀ ایالات و نگهبانها در حکم ولات بودند. در کرسی هر ایالت ساخلوی برای حفظ امنیّت ایالت مقرّر بود. رئیس آن را نمی‌دانیم بزبان پارسی قدیم چه می‌گفتند، ولی بعض نویسندگان رئیس قشون محلّی را کارانس می‌نامند و باید صحیح باشد، زیرا کار در پارسی قدیم بمعنی لشکر و مردم استعمال شده [۳].


________________________________________

1- [۴]

۲- خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد، بند ۱۰.</ref>

۳- [۵]

۴- [۶]

  1. Paradis.
  2. کتیبۀ بیستون، ستون ۳، بند ۱۰.
  3. شیپور را بهمین مناسبت کارنای نامیده‌اند، که اکنون کرنا شده و کارزار هم از همین کلمه آمده.
  4. Paradis.
  5. ظنّ قوی این است، که خسرپاون می‌نوشتند ولی در محاوره شترپان تلفّظ می‌کرده‌اند، زیرا یونانیها این کلمه را ساتراپ ضبط کرده‌اند.
  6. شیپور را بهمین مناسبت کارنای نامیده‌اند، که اکنون کرنا شده و کارزار هم از همین کلمه آمده.