برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۱۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و در قلاع کوتوال‌ها (ارگ‌پات‌ها) اداره می‌کردند، ولی بعدها امور لشکری هم در تحت ادارۀ ولات درآمد. عدّۀ این نوع ساخلو بسته باقتضای محلّ و موقع بود و اطّلاعات بیشتری در این باب نداریم، ولی در مصر، چنانکه ذکر شد، عدّۀ نفرات بقول هرودوت به ۲۴۰ هزار می‌رسید. در موقع جنگ از ایالات سپاه پیاده و سواره می‌خواستند و این‌ها مشق نکرده با زبانها و عادات مختلف، در تحت ریاست رؤساء محلّی، در قشون عظیم شاه داخل می‌شدند. اسلحه دفاعی اینها هم غالباً خوب نبود، یعنی زره و جوشن و کلاه‌خود نداشتند، سپرهاشان از ترکۀ بید بافته و نیزه‌هاشان کوتاه بود. جاویدانها اسلحۀ دفاعی بهتری داشتند، ولی از بهتری اسلحه‌شان در بعض موارد نمی‌توانستند نتیجه بگیرند، زیرا در موقع جنگ با یونانیها سایر قسمت‌ها نمی‌توانستند همان قدر پیش روند و بالاخره جاویدانها هم، از بیم اینکه محصور نشوند، مجبور بودند عقب بنشینند، تا صفشان با صف سایر قسمت‌ها مساوی باشد. لشکر ایران که از تیراندازان ماهر تشکیل می‌شد، در جنگ از دور قوی بود، ولی به جنگ تن‌به‌تن، به استثنای زمان کوروش بزرگ، عادت نداشت.

یونانیها بعکس، چون از مهارت تیراندازان ایرانی وحشت داشتند، می‌کوشیدند، که زودتر خودشان را به ایرانیها رسانیده جنگ تن‌به‌تن کنند. این است آنچه بطور کلّی از جنگهای این زمان برمی‌آید و لیکن از نوشته‌های کزنفون در تربیت کوروش چنین استنباط می‌شود، که در زمان کوروش لشکر پارسی ورزیده و کارآزموده بوده، وگرنه قشون چریکی پارس نمی‌توانست از عهده سپاه ورزیده ماد و لیدیّه برآید، بخصوص که این دو دولت و بخصوص دولت لیدی سپاه منظّم داشتند.

از زمان داریوش دوّم دولت سپاه اجیر یونانی را بکار می‌برد و همین کار باعث انحطاط قشون ایران گردید. کلیة آنچه از نوشته‌های مورّخین یونانی راجع به جنگهای ایرانیها برمی‌آید، این است: هرودوت و دیودور و غیره از رشادت ایرانیها خاصة از شجاعت پارسیها و باختریها و سکاها و کیس‌سی‌ها (یا کوسّی‌ها) تمجید کرده‌اند