مادّی مقیاسهائی داشته. اوّل ملّتی، که خواست مقادیر خود را بر واحد مقیاس بالنسبه ثابتی بنا کند، مصریها بودهاند و برای این مقصود طول اعضاء و جوارح انسان را واحد مقیاس قرار دادهاند (مثلا از ابتدای آرنج تا انتهای انگشت وسطی). پس از آن مقیاسهای مصری ببابل سرایت کرد، در آنجا بواسطۀ علم نجوم، که از خصایص بابلیها بود، تغییراتی یافت و بعد در تمام عالم بواسطۀ فینیقیها و یونانیها منتشر گشت. ایرانیهای قدیم نیز مقادیر را از بابل گرفتند و در این مورد هم مانند سایر موارد در آنها تصرّفاتی کرده با اوضاع و حوائج خودشان مطابقت دادند.
در بابل واحد مقیاس مسافت مسافتی بود، که شخصی رشید (یعنی کسی که بحدّ رشد رسیده بود) در مدّت دو دقیقه میتوانست طی کند (این مقدار از زمان را از این جهت اتّخاذ کرده بودند، که برحسب تجربه معیّن شده بود از وقتی، که اوّلین شعاع آفتاب دیده میشود تا نمایان شدن تمام قرص آن، این مدّت وقت لازم است) این مسافت را یونانیان ستاد[۱] نامیدند. طول این مقیاس در ممالک مختلف بود.
ایرانیهای قدیم این مسافت را اسپرسا میگفتند. در باب این مقیاس هم نظرها مختلف است. بعضی آن را معادل ۱۸۵ و برخی مساوی با ۱۴۷ مطر میدانند، ولی موافق نوشتههای هرودوت و کزنفون و اراتستن مقیاس مزبور را باید از ۱۸۹ تا ۱۵۰ مطر دانست[۲].
سی اسپرسا معادل یک پرثنها[۳] بود و پرثنها همان پرسنگ یا فرسخ است (مورّخین یونانی پرسنگ نوشتهاند) بنابراین پرسنگ معادل ۴۴۳۳ یا ۵۵۵۰ مطر بوده.
کسور اسپرسا از این قرار بود: اسپرسا-۳۶۰ آرسنی، آرسنی-۲۰ انگسته، انگسته-۶ یوه. بنا بر طول اسپرسا، یوه معادل ۳۷ یا ۴۴ صدیک سانتیمتر بود.
واحد مقیاس وزن در بابل مینا بود، که بوزن امروز تقریباً معادل یک کیلوگرام یا سیزده سیر میشود و شصت مینای بابلی را یک تالان سنگین بابل میگفتند.
مینا را در ایران منه گفتند و آن بر دو قسم بود: منۀ مادی، که بوزن امروز