برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۴۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

(۹۷)- چهار درخمی یکی از ولات آسیای صغیر (بارکلای‌هد «مسکوکات» )

اوضاع را اطّلاع می‌دهد و همیشه ولایتی که زمین‌هایش دایر نیست، نه می‌تواند ساخلوی داشته باشد و نه مالیات بدهد. جائی، که والی هست، او بهر دو کار نظارت دارد. . . » بعد کزنفون گوید (باز بوسیلۀ سقراط- در همان مصاحبه): «در هرجا، که شاه اقامت کند و بهرجا که رود، همیشه مراقب است، در همه جا باغهائی باشد پر از چیزهای زیبا، که زمین می‌دهد. این باغها را پردیس[۱] می‌نامند.

اگر هوا مانع نباشد، شاه اکثر اوقات خود را در این گونه باغها بسر می‌برد.

بعضی گویند، وقتی که شاه می‌خواهد هدایائی بدهد، اوّل اشخاصی را می‌طلبد، که در جنگها رشادت کرده و امتیازاتی یافته‌اند، زیرا چه فایده از عمران، وقتی که برای دفاع آبادیها کسی نباشد. در درجۀ دوّم اشخاصی را می‌طلبد، که زمین‌ها را دایر کرده‌اند، چه بی‌آبادی و ثروت نمی‌توان قوّه‌ای تدارک کرد». بعد سقراط تمجید زیاد از کوروش کوچک کرده چنین گوید: گویند، وقتی که لیزاندر[۲] با هدایای متّفقین نزد کوروش رفت (مقصود کوروش کوچک است)، کوروش باغ خود را در سارد به او نشان داد و، چون لیزاندر زیبائی باغ را دید و اینکه درختها از حیث قد مساوی است، در یک خط کاشته شده و خطوط زوایای مستقیم ترسیم می‌کنند و در موقع گردش هوای معطّر استنشاق می‌شود، به کوروش گفت: «من در حیرتم از زیبائی باغ، ولی بیشتر از کسی، که اندازه گرفته، و این ترتیب را داده» کوروش را سخنان او بسیار خوش آمد و گفت: لیزاندر، تمام این کارها را خودم کرده‌ام و حتی بعض درخت‌ها را خودم کاشته‌ام. لیزاندر به او، به تجمّلات لباسش، زیبائی زنجیرها، یاره‌ها و سایر زینت‌هایش نگاه کرده گفت «چه می‌گوئی بعض این درختها


  1. Paradis.
  2. سردار قشون اسپارتی.