کتاب دوم-دورۀ اوّل پارسی (۱۰۰)- سکّههای نقرۀ یکی از ولات غیر معلوم ایران
دارچین، زغالاخته، بلسان، لادن، مُرّمکّی (مُرّمکّی خیلی معروف بود و آن را برای التیام زخمها بکار میبردند).
اینها است موادی، که مورّخین عهد قدیم جسته و گریخته بمناسبت قضیّه یا واقعهای ذکر میکنند، ولی نباید تصوّر کرد، که مواد تجارتی منحصر بهمین چیزها بوده، زیرا معلوم است، که مورّخین و نویسندگان قدیم تألیفی راجع به تجارت از خود نگذاشتهاند و، چنانکه از باب اوّل این کتاب معلوم است، در ضمن نگارشاتشان استطرادا یا بمناسبت موقع باین مواد اشاره کردهاند. از غلّه و حبوبات و میوهها و چیزهائی، که از این مواد میساختند، مانند مشروبات گوناگون، در اینجا ذکری نشده و معلوم است، که اکثر ایالات حاصلخیز ایران گندم و جو و حبوبات و غیره زیاد بعمل میآوردند. راجع به صنایع تجارتی باز اطّلاعات درستی در دست نیست. از نوشتههای مورّخین قدیم، که هریک در جای خود در باب اوّل ذکر شده، دیده میشود، که ایرانیان بخصوص پارسیها و مادیها به تجمّلات و تزیینات خیلی علاقمند بودهاند و مکرّر از طوق و یاره (گردنبند و دستبند) زرّین، کرسی (صندلی)، بستر، میز نقره یا طلا، پارچههای فاخر، قالیهای گرانبها، زرهی که از طلا میساختند، اثاثیّه، گلدانهای مرمر، جامها و کاسه بشقابها، مجسّمههای فلزّی، کاشیها و لوحههای زرّین و سیمین، که با آن دیوارهای اطاقها را میپوشیدند و امثال این اشیاء ذکری کردهاند و بنابراین از این گفتهها و اشارات باید استنباط کرد، که در ایران هخامنشی صنایع یدی