(۱۰۲)- سیکل نقره (بارکلایهد «مسکوکات» )
ایران زمان خود آشنا بودند، اشارهای هم به این موضوع نکردهاند، و حال آنکه جزئیاتی را مانند عدّۀ میهمانخانهها در راه شاهی و مسافت بین چاپارخانهها و تفتیش مسافرین در راهها و حرکت زنان در گردونههای بسته و غیره ذکر کردهاند، بس اگر اخذ گمرک معمول بود، این مطلب مهم را بسکوت صرف نمیگذرانیدند و بین یونانیها و مأمورین گمرکی در حدود ممالک تابعه ایران یقیناً گفتگوهائی در زیادی یا کمی حقوق تولید شده در روابط ایران و یونان اثری میگذاشت، یا در ضمن مقاولات با آتن، اسپارت، تب و غیره اسمی از این نوع حقوق برده میشد، و حال آنکه ابداً اشارهای هم باین مطلب در کتب مورّخین عهد قدیم نشده. ثانیا تجارت، قبل از اسکندر، در آسیای صغیر، بابل، فینیقیّه، مصر، خلیجپارس، دریای عمّان و هند دور میزد و این مراکز تجارت در حدود دولت هخامنشی داخل بود.
بنابراین تأسیس گمرکات در ایران هخامنشی این حکم را میداشت، که بخواهند در داخلۀ مملکتی گمرک ایجاد کنند. اگر چنین میکردند، در انظار ملل تابعه قائل شده بودند، به اینکه ممالک مذکوره را شاهان از خودشان ندانسته آنها را بیگانه فرض میکنند و شکی نیست، که نه فقط داریوش اوّل بل هیچکدام از شاهان هخامنشی نمیتوانست راضی شود، که چنین گمانی دربارهاش برود. داریوش اوّل در کتیبۀ بیستون، بجای اینکه اظهار کند فلان مملکت یاغی شد، کرارا گوید:
از من جدا شد و من بفلان سردار گفتم «برو قشون این مملکت را، که خود را از من نمیداند، درهم شکن». تمام شاهان هخامنشی مقیّدند، که بعد از عنوان شاه شاهان در کتیبهها بنویسانند «شاه ممالکی که از بسیاری از مردمان مسکوناند یا دارای انواع مللاند» و هرودوت راجع به آتش زدن جنگل مقدّس سارد گوید:
«داریوش سخت از این قضیّه مکدّر شد، زیرا شاهان پارس تمام آسیا را از آن خودشان میدانند». بس نبودن گمرکات در ایران هخامنشی نه فقط نباید باعث حیرت گردد، بل، اگر عکس آن میبود، موجب حیرت میشد.