فلان گیاه را استعمال یا از فلان گیاه احتراز کنند. حالا هم گیاهشناسی معمول است، ولی برای اینکه بیشتر بتوانند زیان برسانند. بنابراین مملکتی نیست، مانند پارس، که در آن آن همه مردم از زهر بمیرند یا علیل شوند. تنپروریهای پارسیها بیش از زمان کوروش است. اگرچه کوروش هم لباس و زینتهای مادی را اختیار کرد، ولی باز تربیت و سادگی زندگانی پارسیها را حفظ میکرد. امروز تقوای پارسیها در آنها خاموش شده و چیزی، که حفظ کردهاند تنآسانی مادیها است.
میخواهم چند دلیل از سستی و رخوت آنان بیان کنم. بعض پارسیها اکتفا نمیکنند به اینکه بر بسترهای خیلی نرم بخوابند، بل میخواهند، که پایههای تختخوابهای آنها بر قالیها باشد، تا مقاومت کف اطاق را نرمتر حس کنند. امّا در باب اسباب میز نه فقط از اختراعات سابق خود چیزی نکاستهاند، بل همهروزه چیزهای تازه اختراع میکنند و نیز برای غذاها، مخترعینی از مرد و زن، در خدمت خود دارند.
در زمستان اکتفا نمیکنند، که سر و بدن و پاها را بپوشانند، بل دستها را در پوستهای ضخیم و انگشتان را در قابهائی نگاه میدارند (مقصود دستکش است، که معلوم میشود در یونان نبوده و در ایران بکار میبردند. م.). آنها در تابستان اکتفا به سایههای جنگلها و تختهسنگهای کوه نمیکنند، بل بهوسیله کارهای مصنوعی سایههای دیگری برای خودشان ترتیب میدهند (باید مقصود کزنفون چتر و آفتابگردان باشد.
قابل ذکر است، که منتنی[۱] فیلسوف فرانسوی در قرن ۱۶ میلادی گوید:
«من میخواستم بدانم، چه اختراعی پارسیها در عهدی، که چنین قدیم و ابتدای زندگانی باتجمّل است، کرده بودند، که بوسیلۀ آن، چنانکه کزنفون گوید، میتوانستند باد خنک و سایههائی در جاهای خود ایجاد کنند[۲] ». از اینجا باید استنباط کرد، که در قرن ۱۶ میلادی هم سایهبان و بادزن در فرانسه معمول نبوده).
پارسیها عدّهای بیشمار گلدان و جامهای گرانبها دارند و از داشتن آن به خود میبالند، امّا اینکه تمام این تجمّلات با وسایل شرمآور تحصیل میشود، باعث