شرمساری آنان نیست. بیعدالتی و حبّ منافع نامشروع و بیشرفی اینقدر در نزد آنها ترقی کرده.
سابقا یکی از عادات ملّی این بود، که پارسیها در راهها پیاده حرکت نکنند و مقصود از عادت مزبور این بود، که از مردم سواران خوب تربیت شوند. امروز روی اسبان پارسیها عدّه قالیها بیش از عدّه آن روی بسترهای آنها است و پارسیها بنشستن بر جاهای نرم بیش از نشستن روی اسب علاقهمندند. اما راجع به جنگ چگونه میتوان گفت، که پارسیهای کنونی خیلی پستتر از پارسیهای سابق نیستند؟ سابقاً این یک مؤسّسه ملّی بود، که اشخاصی که ملک داشتند، در آنجا سوارانی تربیت میکردند و آنها جزو سپاه میگشتند و هنگامی، که دفاع محلّی لازم میآمد، ساخلوهای قلاع حقوقی دریافت کرده عازم جنگ میشدند. امروز دربان، نانوا، آشپز، آبدار، حمّامی، پیشخدمتی که غذا آورده یا میبرد، خدمهای، که باید آقایانشان را در رختخواب کرده و در موقعش آنها را بیدار و مشت و مال کنند، عطر بزنند و در همه حال مراقب آنها باشند، سوار میشوند و حقوق میگیرند.
انبوهی از این مردم ترکیب میشود، ولی انبوهی بیمصرف. دلیلی هست، که این وضع را میرساند: دشمنان پارسیها در مملکت آنها سهلتر از دوستانشان راه میپیمایند.
کوروش برای اینکه زدوخوردها را از دور منع کند، جوشنی به مردان و اسبان داد و زوبینی بدست هریک سپرد، تا از نزدیک باهم بجنگند، ولی حالا از دور جنگ میکنند و از جدال نزدیک احتراز دارند. پیادهنظام هنوز هم مانند زمان کوروش مسلّح است، سپر، شمشیر و تبرزین دارد، ولی دل ندارد، که از نزدیک بجنگد (یعنی جنگ تنبهتن کند. این گفتۀ کزنفون از اطّلاعات دیگری هم تأیید میشود. پارسیهای اوایل دورۀ هخامنشی از نزدیک جنگ میکردند، مخصوصا در جنگ پارسیها با لیدیّه طرز جنگ آنان چنین بود).
ارّابههای داسدار برای کاری، که کوروش در نظر داشت، بکار نمیرود. در