شکار پرتاب میکنند، یا تیر از کمان و یا سنگ از فلاخن میاندازند.
عصرها کار جوانان این است: نشانیدن درختان، بریدن ریشهها، تدارک اسلحه، اعمال جنگی و صیّادی. جوانان نباید حیوانی را، که صید کردهاند بخورند، بل باید آن را به خانه برند. شاه برای برندگان مسابقه در دویدن و نیز برای فاتحین در پنج مسابقه، جایزه میدهد. جوانان زینتهائی از طلا استعمال میکنند و بظاهر درخشان این زینتها اهمیّت میدهند، ولی مرده را نباید با اشیاء زرّین زینت دهند یا در آتش بسوزند، زیرا آتش مقدّس است. جوانان در محلّها خدمت میکنند و مدّت خدمت آنها سواره یا پیاده از سنّ بیست تا پنجاه سالگی است.
اینها نباید بمعاملات میدانی یا بازاری دخالت کنند، زیرا خرید و فروش کار آنها نیست. اسلحه آنها عبارت از سپرهای لوزی و ترکش و تبر و شمشیر کوتاه است.
بر سر کلاهی دارند، که شبیه برج است و زره از حلقههای آهنین ساخته شده.
لباس رؤساء عبارت است از: زیرشلواری سه قسمتی، کمرچین دو قسمتی، که دامنهایش تا زانو میرسد، لباس زیر سفید است و لباسرو از رنگهای گوناگون.
جامۀ تابستانی ارغوانی یا بنفش است و جامههای زمستانی از رنگهای مختلف.
دستارها مانند دستار مغها است و کفشهایشان گود است. بیشتر مردم قبائی میپوشند، که دامنهایش نصف ساق پا را میگیرد و پارچهای از کتان بدور سر میپیچند. هرکس کمان و فلاخنی دارد و نگاهداری پارسیها گران تمام میشود:
آنها روی میزهایشان اقسام حیوانات را درسته میچینند، بسترها و جامها و سایر اشیاء از زر و سیم میدرخشد. وقتی که مستاند، در باب مهمترین امورشان مشورت میکنند و، چون هوشیار شدند، تصمیماتی که کردهاند، از نو مطرح شور قرار میدهند.
اگر آشنایانی که از حیث مقام مساویاند، به یکدیگر برسند، یکدیگر را میبوسند و هرگاه مساوی نباشند، بزرگتر صورت خود را پیش میبرد و طرف دیگر هم همین کار میکند، ولی نسبت باشخاص پست، فقط بدن را خم میکنند.
مراسم دفن چنین است، که مرده را، قبل از اینکه به خاک بسپارند، موم میمالند.