آن نوشتهاند، بیشک میتوان گفت، که این اسم در پارسی قدیم سپیتردات بوده، یعنی دادۀ سپهر و سپهر را بزبان پارسی قدیم سپیثر میگفتند، چنانکه مهر کنونی را میثر مینوشتند. این نوع اسامی خاص، که یونانیها تقریباً صحیح ضبط کردهاند و از آن میتوان لغاتی بدست آورد، کم نیست و نیز چنین است ساتاسپس، که یونانی شده ستاسپ پارسی قدیم میباشد[۱] و بزبان امروز صداسب گوئیم. بنابراین از دو اسم مذکور دو لغت بدست آمد، که در کتیبهها نیست: سپیثر بمعنی سپهروست بمعنی صد. معلوم است، که این کار را در هر مورد نمیتوان کرد، زیرا بعض اسامی بقدری تصحیف شده، که قابل تصحیح نیست. در مواردی هم، که میتوان اصل لغت را پیدا کرد، باید املاء کلمه مصحّف را در زبان یونانی در نظر گرفت، زیرا اسامی ایرانیهای قدیم، که در نوشتههای مورّخین یونانی دیده میشود، تغییر کرده و بعد به زبانهای دیگر اروپائی رفته باز تغییر یافته، مثلا در بعض زبانهای اروپائی مانند زبان فرانسوی (ک) یونانی مانند (س) تلفّظ میشود و (گ) یونانی به (ژ) مبدّل گشته، از آخر اسامی یونانی شده اس را، که در مواردی دلالت بر فتحه در زبان پارسی قدیم میکند، انداختهاند و ایگرگ را، که مانند (u) فرانسوی ولی کشیده تلفّظ میشد، اکنون مانند (ای) تلفّظ میکنند. خلاصه آنکه با رعایت این نکات در بعض موارد میتوان بمقصود رسید.
راجع بزبان پارسی قدیم این سؤال پیش میآید، که زبان مزبور زبان محاورۀ دربار و مردم بوده یا زبان فرامین و کتیبهها. اگرچه جواب محقّقی بدین سؤال نمیتوان داد، ولی از آنجا، که در کتیبههای شاهان هخامنشی غلطهای صرفی یافتهاند، علماء فن چنین استنباط میکنند، که این زبان در دورۀ هخامنشی هم کهنه شده بود و آن را علی الرّسم در بیانیّههای مطنطن و رسمی بکار میبردند و، چون زبان محاوره و کتابتهای عادی سادهتر بود، همه این زبان را کاملاً نمیدانستند.
بنابراین غلطهای مذکور از منشیهای دفترخانهها است. این استنباط را
- ↑ این همان کس بود، که بامر خشیارشا میبایست سفری دور افریقا نموده تحقیقات خود را به او عرضه دارد.