این برگ همسنجی شدهاست.
یکی آرّیان است (آناباز، کتاب ۶، فصل ۸، بند ۴) و دیگری سترابون (کتاب ۱۵، فصل ۳، بند ۷). شرحی که اوّلی نوشته در جای خود بیاید. دوّمی گوید:
«در آنجا قبر کوروش در باغی دیده میشود. این برج کوچکی است، که در میان اشجار مستور گشته. برج مذکور در پائین محکم است و در بالا عبارت است از بنای یک طبقهای و قبری، که مدخلی باریک دارد. آریستوبول گوید، که بحکم اسکندر داخل مقبره شده قبر را کشف کرد. اشیاء مقبره عبارت بود از بستری از طلا، یک میز و جامهائی و تابوتی از زر و البسۀ زیاد، که با سنگهای گرانبها زینت یافته بود. این چیزها را او در دفعۀ اولی دید، ولی وقتی که در دفعۀ دوّم باین محلّ درآمد (پس از مراجعت اسکندر از هند) یافت، که تمامی اشیاء را حرکت داده یا دزدیدهاند، فقط بستر و تابوت بجای خود باقی بود، ولی این دو چیز را هم شکسته و نعش را از جایش حرکت داده بودند. معلوم بود، که این کار کار دزدان بوده، نه والی و دزدان آنچه را، که بردنش دشوار بوده، باقی گذاشتهاند» (چنانکه پائینتر بیاید، کنتکورث نوشته: باگواس خواجه محبوب اسکندر، که با والی پارس خصومت میورزید، او را مقصّر کرد، ولی خود مورّخ والی را بیتقصیر میدانسته، چنانکه سترابون هم به بیتقصیری او اشاره میکند. شرح این قضیّه، یعنی دسیسه باگواس خواجه، در جای خود بیاید. م.).
نوشتۀ سترابون مدّتی اروپائیها را دوچار تردید کرده بود، زیرا او ذکری از برج میکند و بر اثر آن تصوّر میکردند، که مقبرۀ کوروش باید در جائی دیگر باشد، ولی اکنون این تردید رفع شده، الاّ اینکه دیولافوا[۱] اصرار دارد، که این بنا قبر زن کوروش است. از قرائن چنین بنظر میآید، که کوروش در حیات خود این مقبره را شروع کرده بود، ولی قبل از اتمام آن درگذشته و کبوجیه پسر او این کار را به انجام رسانیده.
۲-شکل شخصی است، که بطور برجسته در سنگ حجّاری شده. این شخص،
- ↑ Dieulafoy. l'Art Antique de la Perse.