داریوش دوّم و اردشیر دوّم حمل کردهاند، ولی مشکل است تصوّر کرد، که درباریان ایران آن زمان نمیدانستند، این حجّاریها و کتیبهها از داریوش اوّل است، زیرا فاصلۀ بین داریوش اوّل و شاهان مذکور بیش از هفتاد الی صدسال نبوده، و اگر درباریان پارس از کارهای شاهانشان به فاصله چنین مدّت کمی بیاطّلاع بودند، چگونه بر داستانهای قدیم آسور آگاهی داشتند. لذا باید گفت، که این اشتباه از خود کتزیاس است و، چنانکه تألیفش پر است از افسانههای گوناگون و اختراعات، در این مطلب هم دقیق نشده و با بیقیدی چیزی نوشته. به هرحال بنا به روایت دیودور در قرون بعد همه تصوّر میکردند، که این حجّاریها از سمیرامیس است و حتّی در اوایل قرن نوزدهم میلادی گاردان[۱] فرانسوی تصوّر میکرده، که در اینجا خواستهاند دوازده حواری عیسی را بنمایند. دیگران حدسهای دیگر میزدند و از جمله روبرتکرپورتر[۲]، که بین ۱۸۱۷ و ۱۸۲۰ میلادی مسافرتهائی در گرجستان، ارمنستان، ایران و محلّ بابل کرده، عقیده داشته، که این حجّاریها فتح شلمنصر پادشاه آسور را نسبت به بنی اسرائیل نشان میدهد. تصوّرات در این زمینهها بود، تا آنکه کتیبههای این آثار بواسطۀ زحمات مستشرقین و مخصوصا راولینسن خوانده شد و دیگر تردیدی باقی نماند، که این آثار از داریوش بزرگ است (چون شرح زحمات بعض مستشرقین معروف، که برای خواندن کتیبههای ایرانی رنج بردهاند، در مدخل ذکر شده، تکرار را جایز ندانسته میگذریم).
این حجّاریها راجع به واقعۀ بردیای دروغی و نه نفری است، که در بدو سلطنت داریوش یاغی شده هریک خود را پادشاه مملکتی خواند (بصفحات ۵۳۲- ۵۳۶ و ۵۳۹-۵۴۸ رجوع شود) حجّاریهای مذکور چنین است: داریوش ایستاده، در بالا فروهر پرواز میکند و داریوش بتقدیس اهورمزد دست راست خود را بلند کرده و پای چپ را بر سینۀ گئومات مغ، که بر پشت خوابیده و اسلحه بدست دارد، گذارده. پشت سر داریوش دو نفر، که باید از رجال درجۀ اوّل درباری بوده باشند،