کردم. . . . . قسمتی را گرفته بسته نزد من آوردند. . . . . . سکون خانامی را گرفتم. . . . . . دیگری را رئیس کردم، چنانکه ارادۀ من بود. پس از آن مملکت از آن من شد (از اینکه اسم دجله برده شده و اینکه داریوش از دریا گذشته معلوم است، که این بند راجع به لشکرکشی داریوش به سکائیّۀ اروپائی است).
بند ۵-داریوش شاه گوید. . . . . اهورمزد نه. . . . . . . . من اهورمزد را سپاسگزارم، به ارادۀ اهورمزد، من چنانکه میخواستم، با آنها کردم.
بند ۶-داریوش شاه گوید کسی که اهورمزد را پرستش کند، تا خانوادۀ او باقی باشد. . . . .
کتیبۀ کوچک
الف- (که فقط بپارسی و عیلامی نوشته شده).
بند ۱-منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، پسر وشتاسپ، نوۀ ارشام، هخامنشی.
بند ۲-داریوش شاه گوید: پدر من وشتاسپ است، پدر ویشتاسپ ارشام، پدر ارشام آریارمن، پدر آریارمن چشپش، پدر چشپش هخامنش.
بند ۳-داریوش شاه گوید از این جهت ما را هخامنش نامند. دودمان ما از قدیم است، از قدیم دودمان ما شاهی داشتند.
بند ۴-داریوش شاه گوید هشت نفر از دودمان من پیش از این شاه بودند. من نهمین شاهم، از زمانی دور ما شاهیم (بعضی ترجمه کردهاند: از دودمان دو شاخه ما شاهیم).
ب-این گئومات مغ است، که دروغ گفت، چنین گفت: من بردیا پسر کوروش هستم، من شاهم.
ج-این اترین است، که دروغ گفت، چنین گفت: من شاه خوزستانم.
د-این نیدینتوبل است، که دروغ گفت، چنین گفت: من بختنصّر پسر نبونیدم، من شاه بابلم.
ه-این فرورتیش است، که دروغ گفت، چنین گفت: من خشتریت از دودمان هووخشتر هستم، من شاه مادم.