برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۶۹۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

دهیم، که دیودور اسم این شهر را خورتاکان[۱] نوشته، آرّیان چنانکه گذشت آن را آرتاکوآن[۲] نامیده، ولی سترابون این اسم را آرتاکان[۳] ضبط کرده. باید نوشته سترابون صحیح‌تر باشد و کرسی ولایت هرات را ارته‌کان می‌نامیده‌اند، که بزبان امروزی اردکان گوئیم). محیط این کوه ۳۲ استاد (تقریباً یک فرسنگ) بود و از آن چشمه‌هائی بیرون می‌آمد. اسکندر کراتر را مأمور کرد پناهندگان این کوه را محاصره کند[۴] و خود بتعقیب ساتی‌برزن پرداخت، ولی بزودی خبر یافت، که ساتی‌برزن خیلی دور است و اسکندر به او نخواهد رسید. بنابراین برگشت، که کار پناهندگان را بسازد. چون موقع آنها محکم بود، اسکندر امر کرد، که خاک را تا جائی، که به سنگ‌های کوه نرسیده، از پیش بردارند، ولی اجرای این امر محال بود. اسکندر همواره در فکر فرومی‌رفت، که چه کند و نقشه‌ای پس از نقشه‌ای طرح می‌کرد، که ناگاه اقبالش به کمک او آمد. توضیح آنکه بواسطه وزش بادهای غربی، سربازان اسکندر درختهای زیاد از جنگل کوه انداخته، جمع کرده بودند، تا ضمناً راهی هم برای خود باز کرده باشند. روزهای دیگر بر اثر حرارت آفتاب این هیزم‌ها خشک شده آتش گرفت و بامر اسکندر آتش را تیز کردند، چنانکه دیری نگذشت، که حریق تمام جنگل را احاطه کرد و آنهائی که در کوه بودند، مجبور شدند فرار کنند. بر اثر این وضع بعضی از دم شمشیر مقدونیها گذشتند و برخی در آتش سوختند (دیودور گوید تسلیم شدند).

پس از آن اسکندر به کمک کراتر، که شهر (ارته‌کاکنا) را در محاصره داشت، شتافت. سردار مزبور اسباب گرفتن شهر را تهیه کرده منتظر اسکندر بود، که او شهر را تسخیر کند. همین‌که او ببرجها نزدیک شد سربازان ساخلو شهر دست‌هاشان را بطرف وی دراز کرده و امان خواسته گفتند، که مقصّر-ساتی‌برزن یاغی است، وگرنه آنها در صدد شورش نبودند. اسکندر به آنها امان داد و محاصره را موقوف داشته نگذاشت اموال شهری‌ها را غارت کنند.


  1. Chortacan.
  2. Artacoan.
  3. Artacane.
  4. این عبارت با نوشتۀ آرّیان موافقت نمی‌کند.