برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۸۲۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

رود با قشون و فیل‌های خود پدیدار شد. اسکندر دید عبور از رود مشکل است و بنابراین قشون خود را به قسمت‌هائی تقسیم کرده به جاهای مختلف فرستاد، تا مگر گدارهائی بیابند. بعد او برای اغفال هندیها وانمود، که آذوقه جمع می‌کند، زیرا می‌خواهد تا زمستان، که آب رود کم می‌شود، تأمل کرده در آن فصل از هی‌داسپ بگذرد، ولی در این وقت در اردوی خود نشسته خوب مراقب احوال هندیها بود.

بالاخره دید، که با بودن قوای پروس در طرف مقابل رود و منظرۀ فیل‌ها گذشتن مقدونیها بسیار مشکل است و باید حیله‌ای بکار برد. بر اثر این تصمیم امر کرد مقدونیها فریاد برآورند و شیپور بدمند، مثل اینکه می‌خواهند از رود مزبور بگذرند. پروس، چون این بشنید، بطرف ساحل رود تاخت، ولی دید، اثری از عبور مقدونیها نیست. روزهای دیگر مقدونیها باز چنین کردند و پروس دیگر اعتنائی باین صداها نکرد. پس از آن اسکندر دید، به مسافت صد و پنجاه استاد از اردوگاه در وسط رود جزیره‌ای پر از درخت است و تصمیم کرد، که باین جزیره رفته از آنجا بساحل دیگر درآید. بنابراین به کراتر گفت، که با رخّجیها و پاراپامیزیها و فالانژ مقدونی و دستۀ آل‌ستاس[۱] و پولیس‌پرخون[۲] و هندیهائی، که در قشون او بودند، در محلّ مانده و به آن طرف رود عبور نکنند. بعد اگر دیدند، که پروس با قسمتی از قشون خود بی‌فیلها به جنگ آمده، در جاهای خود باقی باشند و الاّ از رود عبور کرده به کمک اسکندر بروند. به مل‌آگر و آتّالوس دستور داد، که همین‌که جنگ با پروس شروع شد، از رود عبور کنند. پس از این دستور، اسکندر با پیاده‌نظام مقدونی، سواره‌نظام هفس‌تیون، پردیکّاس، دمتریوس و سوارهای باختری، سغدی، سکائی و تیرانداز داهی و دسته‌های سنوس، کلیتوس و آگریانی از ساحل رود دور شد و حرکت خود را مخفی داشته بطرف جزیره رفت. شبانه در آنجا طرّاده‌ها را حاضر کرده بکار انداختند. در این وقت رعد و برقی رو داد و باران زیاد بارید و مقدونیها از غرش آسمان و صدای باران و تاریکی شب


  1. Alcetas.
  2. Polisperchon.