برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۸۴۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شما قرار داد. در این صورت شما حق داشتید شکایت کنید، که تقسیم سرنوشتها عادلانه نشده، چه در یک طرف زحمات و مشقّات است و در طرف دیگر مزایا، ولی خودتان می‌دانید، که همه در زحمات و مخاطرات شریکیم و جایزه هم پس از انجام کار داده می‌شود. این مملکت از آن شما است. این خزانه‌ها مال شما است.

اگر آسیا را مطیع کنیم، من خواهم توانست امیدهای شما را برآورم یا بیش از آنچه امیدوارید، بکنم. آن زمان من شما را مرخص می‌کنم یا اگر اشخاصی بخواهند به خانه‌هایشان برگردند، خودم آنها را بدانجا می‌برم. در آن‌وقت به کسانی، که با من خواهند ماند، بقدری انعام و هدایا خواهم داد، که محسود دیگران گردند» (آرّیان، کتاب ۵، فصل ۶، بند ۲).

پس از این نطق همه خاموش ماندند، زیرا نه می‌خواستند با اسکندر مباحثه کنند و نه عقیدۀ او را بپذیرند. اسکندر پس از قدری تأمل گفت «هرکس این نقشه را نمی‌پسندد، عقیدۀ خود را بگوید» با وجود این سکوت قطع نشد، تا بالاخره سنوس[۱] سردار اسکندر چنین گفت: «پادشاها، چنانکه اعلام کردید، شما نمی‌خواهید مقدونیها را به کاری مجبور کنید، بل می‌خواهید آنها را به عقیدۀ خودتان درآورید یا خودتان با آنها هم‌عقیده شوید. بنابراین عنایت کرده حرف مرا گوش کنید و این حرفها از طرف سرداران شما، که همواره مشمول مراحم و عنایات شما بوده‌اند و حاضرند هرگونه امر شما را مجری دارند، نیست، بل از طرف تمام قشون است: این انتظار را نداشته باشید، که من رعایت شهوات را بکنم. آنچه خواهم گفت در حال و مآل بنفع شما است. حقیقت‌گوئی در این موقع امتیازی است، که از سنّ من، از خود مقامی، که جوان‌مردی شما بمن اعطا کرده، و از رشادتی، که در جدالها در پهلوی شما نموده‌ام، حاصل شده و این فتوحات شما و مقدونیها و یونانیهائی، که همه چیز را گذاشته از دنبال شما آمده‌اند، هر قدر بیشتر بدرخشد، همان قدر احتیاط بلندتر می‌گوید، که باید حدّی برای آن قرار داد. چه انبوه بود


  1. Coenus (Koinos).