زدند و با قشون خود از خشکی راه پارس را پیش گرفت و بعد از ۹ روز به مردم آرابیت رسید (دیودور این مردم را در کتاب ۱۷ خود، بند ۱۰۴ آربیت ۱نامیده و سترابون در کتاب ۱۵، فصل ۲، بند ۲ آربیس ۲. م.).
پس از آن باز طی مسافت کرده به فاصله ۹ روز راه دیگر بولایت گدروزیان درآمد.
پنج روز بعد به کنار رودی رسید، که آن را آرابوس مینامیدند. اینجا دشتهای بایر و لمیزرع شروع میشد و اسکندر از آن گذشته به مردم هوریت[۱] رسید (دیودور اسم این مردم را اوریتید ۴نوشته و سترابون اوریته ۵، که همان اوریتیان آرّیان است. م.). در اینجا او قشون خود را بسه قسمت تقسیم و بطلمیوس را فرمانده اوّلی کرده به او دستور داد، که سواحل را بچاپد. لئونّاتوس با قسمت دوّم میبایست بدرون مملکت رفته آن را غارت کند و خود اسکندر به چپاول مردمانی، که در درهها سکنی داشتند پرداخت. مقدونیها بجان مردم افتاده مملکت را آتش زدند، مردم را کشتند و آنچه که توانستند، به غارت بردند و بقسمی وحشیگری کردند، که این مملکت بکلّی ویران و خراب گردید.
دیودور نوشته (کتاب ۱۷، بند ۱۰۴) سربازان مقدونی دارای اموال و غنائم زیاد شدند، دهها هزار نفر از اهالی کشتند و مردم همجوار از وحشت مطیع گشتند. چون اسکندر میخواست آثاری از خود بگذارد، در کنار اوقیانوس جای مساعدی، در همجواری بندری، انتخاب و شهری بنا کرد، که موسوم به اسکندریّه شد (این محلّ را کراچی کنونی میدانند. م.). مورّخ مذکور گوید:
بعد اسکندر داخل ولایت اوریتیدها گردید و آنها را مطیع کرد. این مردم از حیث اخلاق به هندیها شبیهاند، ولی عادتی دارند غریب و باورنکردنی: وقتی که مردی میمیرد، اقربای او، که بکلّی برهنهاند، مسلّح گشته جسد او را میبرند و در جنگلی از درختان بلوط گذارده لباس و زینتهای او را میکنند، نعش را برای طعمه
- ↑ Horites.