۶- باختر به آمین تاس.
۷- سغد به سیتهاوس[۱]
۸- پارت به نیکاتور[۲]
۹-گرگان به فیلیپ.
۱۰-ارمنستان به فراتافرن.
۱۱-مردم پلاسگ به آرخاس[۳].
۱۲-پارس به تلپتولم[۴].
۱۳-بابل به پهسست. ریاست لشکر بعهده سلکوس پسر آنتیوخوس[۵] و ریاست قراول مخصوص پادشاه به کاسّاندر پسر آنتیپاتر. در باختر مجاور سند تغییری روی نداد. پیتون پسر آژنور[۶] به ریاست مستعمرات یونانی و مقدونی در هند، منصوب گشت. ژوستن اسم اکسیارتس را اکستارخس[۷] نوشته.
بالاخره مورّخ مذکور گوید، که این تقسیم ممالک برای عدّهای از اشخاص باعث ارتقاء گردید، زیرا اینها، اگرچه برای حکومت معیّن شده بودند، ولی پس از چندی ایالات را ممالک خودشان دانسته عنوان پادشاهی اختیار کردند و دولتهائی تشکیل یافت، که بمیراث باعقاب آنها رسید.
روایت کنت کورث
تقسیم ایالات بین اشخاص موافق نوشتههای این مورّخ از این قرار بوده (کتاب ۱۰، بند ۱۰): مصر و آن قسمتی از افریقا، که تسخیر شده بود، به بطلمیوس رسید (بطلمیوس پسر لاگس).
سوریّه به لائومدون و فینیقیّه نیز.
کیلیکیّه به فیلوتاس.
لیکیّه و پامفیلیّه و فریگیّه بزرگ یا علیا به آنتیگون.
کاریّه به کاسّاندر.
لیدیّه به مناندر[۸].