برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۰۲۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نقشه آنها چنین بود، که از پول زیادی، که هارپالوس در آتن گذارده بود (قضیّه او در صفحه ۱۸۸۲ ذکر شده) و از سپاهیان اجیر، که به عدّه هشت هزار نفر در دماغه (ت‌نار) در پلوپونس اقامت داشتند و آنها را ولات اسکندر به خودشان واگذارده بودند، استفاده کنند. بنابراین آتنیها به لئوس‌تن[۱] امر کردند این عدّه را به خدمت خودش اجیر کند، زیرا می‌پنداشتند، که آنتی‌پاتر، چون لئوس‌تن را حقیر می‌شمارد، اعتنائی باین اقدام او نخواهد کرد و آتنیها فرصت خواهند یافت، تجهیزات دیگر برای جنگ بکنند. لئوس‌تن چنین کرد و رئیس سپاهیانی شد، که مجرّب و ورزیده بودند، زیرا در آسیا جنگهای بسیار کرده بودند. این کارها در موقعی می‌شد، که هنوز در یونان از مرگ اسکندر درست مطّلع نبودند، ولی بزودی اشخاصی از بابل وارد شده خبر دادند، که بچشم خودشان فوت اسکندر را دیدند. پس از آن آتن اعلان جنگ داد و لئوس‌تن به اتولی رفته مردم را با خود همراه کرد و هفت هزار نفر سپاهی از آنها گرفت. بعد لوکریان[۲] و فوسیدیان[۳] را دعوت کرد، با او همداستان شوند، تا از قید مقدونیها برهند.

در آتن اشخاصی، که دارائی داشتند بر ضدّ این جنگ بودند و صلح را ترجیح می‌دادند، ولی اشخاصی، که چیزی نداشتند، هنگامه طلب و ماجراجو بودند، با نطق‌های پرحرارت مردم را به جنگ تحریک می‌کردند. نفع این نوع اشخاص در جنگ بود، زیرا در موقع جنگ جیره و مواجبی به آنها می‌رسید و چنانکه دیودور گوید، فیلیپ دوّم مقدونی روزی راجع باین نوع اشخاص گفت: «برای آنها جنگ صلح است و صلح جنگ». بالاخره بواسطه زیادی عدّه این اشخاص طرفداران صلح در اقلیّت ماندند و حکمی بدین مضمون صادر شد (دیودور، کتاب ۱۸، بند ۱۰): «مردم آتن تمام یونانیها را دعوت خواهند کرد، که برای آزادی جنگ کنند، شهرها از ساخلوهای خارجی خلاصی خواهند یافت، بحریّه‌ای از چهل تری‌رم


  1. Leosthene.
  2. Locriens.
  3. Phocidiens.