برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۰۳۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

حمل نعش اسکندر

بالاتر گفته شد، که آرّیده-فیلیپ، برادر پدری اسکندر، در مجلس مشورت رجال و سرداران مقدونی مأمور گردید، تدارک حمل نعش او را دیده جنازه را بمصر ببرد. دیودور گوید (کتاب ۱۸، بند ۲۷): حمل نعش اسکندر و دفن آن، چه از حیث مخارج گزاف و چه از جهت تشریفات و دبدبه و طنطنه، در زمان خود جالب توجه خاصّی گردید: اولا تابوتی ساختند، که آن را از زر ورقه‌شده پوشیدند و درون آن را از عطریّات گوناگون انباشتند. این تابوت سرپوشی داشت از طلا، که بر آن پارچه‌های زربفت گسترده و روی آن اسلحه اسکندر را گذارده بودند. بعد گردونه‌ای ساختند، تا تابوت را در آنجا دهند. بالای این گردونه از زر طاقی زده بودند، که به خاتم‌کاری‌ها از اوراقی از طلا بشکل فلس ماهی مزیّن بود. زیر این طاق اورنگی از طلا جا داده بودند و چهار پرده نقّاشی اسکندر را می‌نمود، که بر تختی قرار گرفته و چوگان سلطنت را بدست دارد و ملتزمین نظامی او در اطرافش جا گرفته‌اند.

در درجه اوّل مقدونیها بودند و بعد از آنها پارسیها و پس از پارسیها فیلهای هندی با فیلبانان و کشتی‌های جنگی و غیره. در اینجا مجسّمه فتح و علائم پیروزی را نیز باشکال مختلف نموده بودند. گردونه به‌وسیله اسبابی به ۶۴ قاطر پرزور و تندرو بسته بود، هرکدام از قاطرها تاجی از زر بر سر داشت و از دو طرف فکّین آنها زنگی از طلا آویزان بود. گردن قاطر را با طوق‌هائی، مرصّع به سنگ‌های قیمتی، زینت داده بودند. در تک گردونه رشته‌ای دارای زنگهای بزرگ بود و زنگ‌ها را با این مقصود آویخته بودند، که در موقع حرکت جنازه مردم حول و حوش را آگاه دارد.

مردمان گوناگون برای تماشای این کبکبه به شهرهائی، که در سر راه بود، می‌ریختند، مسافرین و صنعتگران و سربازان زیاد از عقب این دبدبه روانه بودند. آرّیده، که تقریباً دو سال برای حرکت دادن جنازه صرف وقت کرد، از بابل بطرف مصر رفت و بطلمیوس برای مراسم تشریفات با قشونش پیشاپیش کبکبه بطرف سوریّه