یک شمشیر و یک کمند و عصاره شوکران[۱] برای او فرستاده پیغام داد، که باید به یکی از این سه وسیله خود را بکشد. وقتی که اوریدیس از پیغام المپیاس آگاه شد، او را لعنت و نفرین کرد و از خداوند خواست، که روزی همان هدایا (یعنی همان سه چیز) را برای المپیاس بفرستند. پس از آن زخمهای شوهر متوفّای خود را پاک کرده و بیاینکه بگرید یا قوّت قلب را از دست دهد، کمربند خود را باز کرده خود را بآن آویخت و درگذشت.
المپیاس باین کینهتوزیها و شقاوتها اکتفا نکرده نیکاتور برادر کاسّاندر را کشت و قبر یولاّس برادر دیگر کاسّاندر را، که دربارهاش میگفتند، در مرگ اسکندر دست داشته، خراب کرد. بعد از این کارها المپیاس باشخاص دیگر، که از دوستان کاسّاندر بودند، پرداخته صد نفر را انتخاب کرد و بدیار عدم فرستاد.
در این موقع مقدونیها بخاطر آوردند، که حرف آخری آنتیپاتر چه پیشگوئی صحیحی بوده، او قبل از اینکه درگذرد این کلمات را گفته بود: «مبادا بگذارید زنی بر تخت نشیند» (دیودور، کتاب ۱۹، بند ۱۱)
مبحث چهارم-مخاصمۀ اومن و انتیگون با یکدیگر
مقدّمه
چنین بود وضع امور در مقدونیه و زمینه برای انقلابی تهیّه میشد. اما در آسیا اومن کماکان طرفدار خانواده سلطنت بود و میخواست پیتون والی ماد بزرگ و سلکوس والی بابل را بطرف خود جلب کند، تا متّحدا با آنتیگون بجنگند. سلکوس جواب داد، که حاضر است به خانواده سلطنت کمک کند، ولی هیچگاه حاضر نخواهد شد، در تحت ریاست اومن باشد، زیرا او را مجمع مقدونیها به مرگ محکوم داشته. بعد سلکوس رسولی نزد آنتیژن فرمانده آرژیر و سپیدها فرستاده او را بطرف خود خواند، ولی موفق نشد. در این احوال اومن به کنار دجله درآمد، تا از آنجا بشوش رفته خزائن پادشاهی
- ↑ Cigue (نبات السّم).