گوید: «دروازههای رودها باز خواهد شد و قصر منهدم خواهد گردید». راجع بتاریخ انهدام نینوا باید در نظر داشت: اوسویوس تاریخ آن را سال اوّل چهل و سوّمین المپیاد معین کرده، یرونیم یک سال پیشتر رفته، توریة این سال را سال کشته شدن یوشیّا در جنگی با مصریها دانسته (چنانکه پائینتر بیاید) نبونید پادشاه بابل گوید، که معبد، حرّان، را پنجاه و چهار سال بعد از انهدام آن از نو بساخت.
بنابراین اطلاعات تاریخ انهدام نینوا را در سال ۶۰۷ ق. م میدانند، بعضی ۶۰۵ و ۶۰۶ هم مینویسند. نینوا پایتخت دولت قدیم قویم آسور، که چندی قبل از انهدامش، پایتخت تمام آسیای غربی و یکی از بزرگترین شهرهای عالم آن زمان بشمار میرفت، چنان زیر و زبر شد، که جز خرابههائی از آن چیزی باقی نماند. دو قرن بعد، وقتی که لشکر یونانی به سرداری کزنفون از (کالاه) و نینوا میگذشت، رهنمایان یونانیها محلهای این دو پایتخت نامی را لاریسا و میسپیلا نامیدند، زیرا کزنفون در کتاب خود موسوم به عقبنشینی ده هزار نفر[۱] گوید: «آنجا خرابههای شهر بزرگی بود، که آن را، لاریسا، مینامیدند و در زمان قدیم مساکن مادیها بود» در همان فصل مورّخ مذکور بهمین مضمون از (میسپیلا) ذکری کرده. بخاطر کزنفون و همراهانش خطور نمیکرده، که در اینجاها وقتی سرنوشت دول و ملل حلّ و عقد میشد. آسور پس از این ضربت دیگر کمر راست نکرد و، چنانکه بیاید، در تقسیم سهم دولت ماد گردیده، پس از انقراض دولت ماد باسم اثورا جزو شاهنشاهی هخامنشی شد و بعد بدست اسکندر و سلوکیها افتاد. انقراض آسور باین زودی پس از آن درخشندگی و قدرتی، که نشان داده بود، باعث حیرت است. درست چهل سال، بعد از اینکه دولت عیلام را منقرض کرد، خود نیز منقرض شد. چون جهات این واقعۀ مهم بالاتر نوشته شده از این موضوع میگذریم.
نینوای خراب در زمان امپراطوران روم مستعمرۀ نظامی گردید[۲] و مورّخین یونانی و رومی تمام بین النهرین را آسور مینامیدند، چنانکه هرودوت مملکت بابل را هم آسور مینامد، و حالا هم رشته زبان و آثارشناسی بابل و آسور را «آسورشناسی » مینامند[۳]، ولی باید گفت، که از آسور همین باقی ماند، زیرا زندگانی سیاسی