شده بود، باز شاه ماد نظری به ثروت بابل، عروس شهرهای آسیا، داشته و بابلیها هم از دولت قوی ماد نگران بودهاند. علاوه بر این کارها بخت النصر خرابیهای بابل را مرمت کرد و قصور و معابد زیاد بساخت. بنابراین، او را یکی از پادشاهان بزرگ بابل میدانند.
لیدیّه
مملکتی بود در طرف غربی آسیای صغیر، که حدود آن را در این زمان چنین معین کردهاند: حدّ شمالی و شمال غربی، دریای سیاه و دریای مرمره، حدّ جنوبی، دریای مغرب، از سمت مغرب محدود بحر الجزائر و از طرف مشرق برود هالیس. راجع بلیدیها باید در نظر داشت، که معلوم نیست از کدام نژاد بودهاند و، چون توریة آنها را از بنی سام محسوب داشته، (سفر پیدایش، باب دهم) سابقا اینها را سامینژاد میدانستند، ولی اکنون عقیده دارند، که گفتههای توریة راجع به نژاد ملل از نظر سیاسی بوده نه نژادی. آریانی بودن آنها هم معلوم نیست و چنین بنظر میآید، که مردم لیدی از بومیهای اصلی آسیای صغیر بودهاند. آنچه محقق میباشد این است، که در اینجا مردمانی از عهدی قدیم میزیستند و بعد در قرن دهم و نهم ق. م مردمی دیگر موسوم به بریگها یا فریکیها، که از ملل هند و اروپائی بوده قرابت نژادی با یونانیهای قدیم داشتند، باین سرزمین آمده غلبه یافتند و در قرون بعد متدرجا با بومیها مخلوط و در میان آنها حلّ شدند. در قرن هشتم ق. م میداس نامی در اینجا سلطنت کرد، او را در تاریخ (میتای موشکی) نیز نامیدهاند. در حوالی ۷۷۰ ق. م این پادشاه با (روسا) پادشاه مملکت آرارات متّحد شده معا با سارگن دوّم سلطان آسور جنگ کردند.
پس از آمدن فریگیها به مملکت لیدیها و تأسیس دولتی در اینجا طوائف لیدیّه قوّتی یافتند، سپس دولتی در اینجا تشکیل شد و یک سلسله پادشاهانی در اینجا سلطنت کردند، که معروف به (هراکلیدها) یا هرقلیها بودند. (آگرون) نامی این سلسله را تأسیس کرد و در دورۀ این سلسله فریگیها بکلی با بومیها مخلوط شدند.
بعدها در اینجا سلسلۀ دیگری برقرار شد، که در تاریخ معروف به سلسلۀ مرمناد است،