وقایع سلطنت این پادشاه
آنتیوخوس همینکه بر تخت نشست، به آخهاوس پسر عموی خود دستور داد، جنگ را با آتّالوس ادامه دهد، تا قسمت آسیای صغیر را در آن طرف کوههای توروس برگرداند. او پادشاه پرگام را از سارد بیرون کرد و شهرهای یونانی را به اطاعت درآورد. از کارهای آنتیوخوس این بود، که مولون[۱] نامی را والی ماد و شخصی را، که آلکساندر نام داشت، رئیس قشون پارس کرده بود. اینها خواستند مانند آذربایجان و کاپادوکیّه و پنت و باختر و پارت از دولت سلوکی جدا شوند، بخصوص، که امیدوار بودند آخهاوس را هم با خودشان همراه کنند، زیرا او هم مانند آنها از وزیر آنتیوخوس هرمیاس[۲] ناراضی بود. بنابراین، شورشی در ایران روی داد. پادشاه بنا بر نصیحت وزیر اعظمش، دو نفر از سرداران خود را بقصد شورشیان فرستاد، ولی آنها بهرهمند نشدند و مولون سلوکیّه را محاصره کرد. مقارن این احوال آنتیوخوس با مهرداد دوّم پادشاه پنت عهد اتّحادی بست و دختر او لاادیس نام را گرفت (۲۲۱ ق. م).
آخهاوس هم خواهر او را ازدواج کرد، تا بتواند در مقابل نفوذ وزیر اعظم مقاومت کند، بعد آنتیوخوس نظر خود را بطرف سل سوریّه افکند، زیرا میخواست آن را از مصر جدا کرده تصاحب کند، ولی سردار مصری تنگهای بروخی[۳] و گرّا[۴] را گرفت و کار آنتیوخوس مشکل گردید، بعد چون اخبار موحش از طرف ایران رسید، از جنگ با مصر صرفنظر کرده به انطاکیّه برگشت. مولون پس از بهرهمندی، خود را پادشاه خواند و آنتیوخوس خودش با لشکری بطرف مشرق رفت و با مولون جنگیده او را شکست داد. بعد، این سردار یاغی درگذشت (۲۲۰ ق. م). پس از آن پادشاه سلوکی به آذربایجان درآمد و در این احوال آخهاوس یاغی شده خود را پادشاه خواند. در ۲۱۸ ق. م آنتیوخوس به سل سوریّه درآمد. او در ابتداء بهرهمند بود، ولی بعد پادشاه مصر آن را پس گرفت.