برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۱۶۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

یونانی و باختری حامی آنها هستند. دمتریوس پسر اوتی دم، که داماد و متّحد آنتیوخوس سوّم بود، در ابتداء قدرتی از خود نموده در مشرق تا کوههای هیمالایا، در جنوب تا مصبّ سند و در شمال تا مملکت سر[۱] ها (چینی‌ها) و فرینیان یا فونیان[۲] (هونها) راند و پنجاب از نو برای یونانیها و یونانیّت باز شد. اسم چاکله به اوتی‌دمی‌یا[۳] تبدیل یافت و در رخّج و گدرزیا (بلوچستان) شهر دمتریاس[۴] تأسیس گردید، ولی در ۱۷۵ ق. م اوکراتیداس[۵] نامی تخت باختر را از دمتریوس، که می‌خواست«غیر مغلوبش» خوانند، گرفت و او مجبور گردید به مستملکات هندش اکتفا ورزد. بعد دیری نگذشت، که دولت پارت ممالکی را، که از حرکت مردمان زردپوست اورال و آلتائی زیر و زبر شده بود، تسخیر کرد. شرح این وقایع بدوره پارتی تاریخ ایران راجع است.

عجالة همین‌قدر گوئیم، که دولت باختر در زیر ضربت‌های پارتیها سقوط کرد و فقط وادی رود سند بسان یگانه کانون تمدّن یونانی باقی ماند، ولی بعدها این کانون هم در زیر ضربت سکاها زوال یافت. اگرچه زبان یونانی روی مسکوکات باقی ماند و معرفت یونانی در ردیف معرفت شرقی یک‌چندی در اینجا پائید، امّا بالاخره از میان رفت. در آسیای غربی هم شهرهای یونانی و مقدونی با انحطاط و انقراض دولت سلوکی ضعیف گشته در ایران در تحت تابعیّت دولت پارت و در سوریّه و آسیای صغیر به اطاعت رومیها درآمدند. در ایران تا یکی دو سه قرن این شهرها وجود داشتند، ولی خرد خرد با بومیها مخلوط می‌شدند، تا آنکه بکلّی ضعیف شده قومیّت خود را از دست دادند، چنانکه نه فقط امروز، بل هزار سال پیش هم، ذکری از یونانی بودن آنها نیست و حتّی مطابقت دادن این شهرها با یکی از محل‌های کنونی کاری است بس مشکل و اگر حدسهائی می‌زنند تقریبی است. بنابراین باین نتیجه می‌رسیم، که استیلای عنصر یونانی و مقدونی آثاری قابل دوام در ایران


  1. Seres.
  2. Phryniens, Founiens.
  3. Euthydemia.
  4. Demetrias.
  5. Eucratidas.