بتخت نشاندند. از لوحههائی، که در بابل یافتهاند، معلوم میشود، که پدر این شخص کاهن معبد (سین) یعنی رب النوع ماه در حرّان بوده و شاید قرابتی با خانواده سلطنت آسور داشته. به هرحال او شخصی نبود، که بتواند در چنین موقع باریک دولت بابل را اداره کند و فقط ازاینجهت او را بتخت نشاندند، که در کنکاش کاهنان بر ضدّ پادشاه قبل شرکت داشت.
با وجود این سستی داخلی آرامش بابل بواسطه ابهتی، که دولت مزبور در زمان بخت النصر یافته بود، دوام داشت: سوریّه حرکتی نمیکرد، حتی صور از بابل میخواست کسی را برای پادشاهی بدانجا بفرستد و مصر هم به مستملکات بابل طمع نمیورزید، ولی دولت ماد، که به خوبی از اوضاع داخلی بابل آگاه بود، موقع را مناسب دید، که خیال دیرین خود را راجع به توسعۀ مملکت از طرف مغرب بموقع عمل بگذارد و پادشاه ماد با قشونی داخل بین النهرین گردید. کیفیات این جنگ معلوم نیست و حتی نمیدانیم مصادمهای بین فریقین رویداده یا نه، ولی از لوحههای نبونید پیداست، که او از این پیشامد خیلی مکدّر بوده، ولی نه از جهت سیاسی، بلکه از این جهت، که نیت او در تعمیر معبد (سین) در حرّان به تأخیر افتاده بود. لوحههای او غالبا پر است از اطلاعات راجعه به آثار عتیقه بابل، به معابد و استوانههائی، که در پیهای معابد قدیم مییافت و نیز راجع بسلاطین بسیار قدیم بابل، اکد و غیره. از قشونکشی پادشاه ماد هم، اگر اطلاعی میدهد، بطور اجمال و بمناسبت معبد حران است. از یک لوحه او چنین مستفاد میشود که اگر کوروش بر پادشاه ماد خروج نکرده بود، جنگ ماد و بابل امتداد مییافت.
قیام کوروش بر پادشاه ماد
راجع باین واقعه اسنادی، که وجود دارد عبارت است از:
نوشتههای مورّخین قدیم مانند هرودوت، کتزیاس و غیره، که، چون بیشتر راجع به صباوت و جوانی کوروش و کارهای او است، جایش در تاریخ دوره پارسی است و بیاید. تفاوتهائی هم در نوشتههای مورّخین دیده میشود، که در جایش ذکر خواهد شد. خلاصه تمام این نوشتهها این است، که کوروش بر پادشاه ماد یاغی شد و در نتیجۀ جنگ یا جنگهائی