برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۲۴۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

صفحه‌ای است، که از طرف شمال غربی و مغرب به پارت می‌پیوندد و عبارت است از دو وادی گرگان‌رود و اترک. اگرچه از حیث طبیعت، این مملکت شباهت زیاد به پارت دارد، ولی از حیث جنگل و ثروتهای دیگر از پارت خیلی غنی‌تر و آب‌وهوایش معتدل‌تر و کلیّة مطلوب‌تر است. کوهها پر از درختان است، چراگاههای خوب زیاد دارد، گلها و ریاحین جلگه‌ها را زینت داده، خاک باعلی درجه حاصل خیز است و میوه‌ها و ثمرات گوناگون بار می‌آورد، بخصوص تاک و درخت انجیر، که در عهد قدیم معروف بود.

آرّیان و دیودور و دیگران از قول سرداران اسکندر از این درختان بسیار تمجید کرده‌اند (صفحات ۱۶۴۰-۱۶۴۳ این تألیف). سترابون نیز (در کتاب ۱۱، فصل ۷، بند ۲) توصیف ثروت این صفحه را کرده، چنانکه گوید: آسمان با این سرزمین مساعدتهای بسیار کرده. گرگان از حیث مساحت تقریباً نصف پارت بالاخصّ است و اگرچه این مملکت بواسطه وفور نعمت می‌تواند جمعیّت زیادی را قوت بدهد، ولی دیده نمی‌شود، که در عهد قدیم هم عدّه نفوسش با حاصلخیزی آن مطابقت داشته باشد، بنابراین می‌توان گفت، که پارت از این طرف هم نگرانی نداشته.

چنین بود موقع پارت و صفحات مجاور آن در عهد قدیم و باید گفت، که این وضع جغرافیائی مساعد بود با اینکه مردمی نیرومند بپرورد، زیرا این مردم همسایگان قوی نداشتند، تا بتوانند سلطه خویش را بر پارت تحمیل کنند و مانع از رشد آن شوند. بنابراین بعض نویسندگان اظهار حیرت کرده‌اند، که چرا این مردم در دوره‌های زیاد در گمنامی مانده، زودتر پا بصحنه تاریخ ننهادند، زیرا نه در دوره آسوریها و مادیها ذکری، که درخور این مردم باشد، از آن می‌شود و نه در دوره هخامنشی. در زمان اسکندر پارتیها مطیع‌اند و فقط در ۲۵۰ ق. م بر سلوکیها قیام می‌کنند. جهت باید چنین باشد، که آسوریها بدین جا نیامده بودند، زیرا، چنانکه در جای خود گفته شد، آسوریها دماوند و قدری بعدتر کویر