سال قبل از میلاد شروع شده، دوّمی تقریبا در شش و سوّمی در سه هزار سال قبل از میلاد. بعض علماء یک قسمت هم بر این قسمتها افزوده و دورۀ چهارم را دورۀ زغالسنگ نامیده زمان ما را جزو آن میدانند. کشف مس و طلا زودتر صورت گرفت زیرا این دو فلز غالبا در طبیعت بطور خالص یافت میشود. انسان هم در ابتداء بوجود همین دو فلز پی برد و استخراج فلز از سنگ بعدها میسر گردید. در ابتدای عهد فلز تراشیدن و صیقل کردن سنگ دوام داشت و فلز را برای ساختن آلات و ابزار با سنگ توأما بکار میبردند زیرا دوام مس کمتر از سنگ بود. بعد که مس را با قلع امتزاج داده مفرغ بدست آوردند این اختراع باعث پیشرفت زیاد در صنعت گردید ولی جای سنگ تراشیده و صیقلی را نگرفت و فقط از اهمیت سنگ وقتی کاست که آهن بدست آمد.
این است تقسیمات اعصار و عهود و ازمنۀ پیش از تاریخ و چون تاریخ بشر تا شش هزار سال قبل از میلاد صعود میکند، زیرا بعض مورّخین تاریخ مصر را تقریبا تا این زمان بالا میبرند، پس اگر این مدّت را برای بشر کنونی (نه برای هر ملتی جداگانه) در نظر گیریم، عهد مفرغ و آهن جزو ازمنۀ تاریخی است.
این نکته را هم باید در نظر داشت که تمام ملل روی زمین مرتبا از این مراحل نگذشتهاند و برای بعضی انحرافهائی روی داده که راجع به چگونگی و شرح احوال عهد یا دورهایست و نیز معلوم است که تغییر احوال و داخل شدن در مرحلهای از مراحل صنایع برای تمام ملل در یک زمان روی نداده و اکنون هم در اقیانوسیه یا افریقا مردمانی هستند که اگر روابط بینالمللی کنونی نبود، یقینا در احوال عهد حجر زندگانی میکردند. چیزی که در همه جا یکی است نتیجۀ ترقی میباشد، یعنی نتیجۀ ترقی و تکامل همه جا همان بود بیاینکه طول مدّت تحوّلات و گذشتن از مرحلهای به مرحلۀ دیگر همان باشد.