و جمهوری روم در آسیای صغیر و ارمنستان پیشآمده، هر دو دولت دست یگانگی به یکدیگر داده منافعشان را حفظ کنند، ولی دیری نمیگذرد، که این روابط دوستانه به معارضه و جنگ و ستیز مبدّل میگردد، دولت پارت در مدّت سه قرن با فاصلههائی، که گاهی از پنجاه سال هم تجاوز میکرد، با دولت روم دست و گریبان میشود و در نتیجه، اگر دولت پارت در کنار فرات متوقف میگردد، دولت روم هم، که در همه جا فاتح است، حدّی برای جهانگیریهای خود مییابد، چنانکه رومیها اعتراف میکنند، که دولت پارت حریف پرزور آنها است و بهترین قیاصره روم عقیده دارند، که از فرات نباید تجاوز کنند. شرح این وقایع پائینتر بیاید. عجالة صحبت از ارتباطی است، که در دفعه اولی ایران پارتی با روم مییابد.
دولت روم بعد از فتح ماگنزیا (۱۹۰ ق. م) یعنی جنگی، که با آنتیوخوس سوّم سلوکی کرد، نخواست یک وجب زمین در سوریّه یا آسیای صغیر داشته باشد و بنابراین غرامتی از پادشاه مزبور گرفت. جهت این بود، که رومیها نظر بسیاست عمومی و اوضاع آن زمان نمیخواستند در آسیای یونانی دخالتی داشته مشکلاتی برای خود تدارک کنند، ولی پس از اینکه مقدونیّه و یونان مطیع گردیدند (۱۶۸ ق. م) قرطاجنه از پای درآمد و دولت سلوکی در انحطاط افتاد (۱۴۸-۱۴۶ ق. م). اوضاع بکلّی تغییر کرد و دولت روم خواست دولت آسیائی نیز گردد. در ابتداء دسایس رومیها از دولت پرگام شروع گردید و در نتیجه آتّالوس سوّم، چنانکه بالاتر گذشت، در وصیّتنامهای ممالک خود را بروم واگذارد و هر قدر آریستونیکوس برادر آتّالوس صحّت این وصیّتنامه را تکذیب کرد، نتیجه نگرفت، تا آنکه بمقام ستیزه برآمد و در این احوال از جهت همراهی مهرداد ششم پنت با رومیها، شکست خورد و رومیها فریگیّه را به مهرداد پنت در ازای همراهی او داده باقی ممالک پرگام را جزء دولت روم دانستند (ژوستن، کتاب ۳۶، بند ۴-کتاب ۳۷، بند ۱). از این زمان دولت روم در آسیای صغیر دارای ابّهتی شد و با دخالتش در روابط دول آسیای صغیر با