که سزار به او داده بود جزء آن بود، با پانصد نفر کماندار و هشت دسته پیادهنظام برداشته بطرف دشمنی، که میخواست او را احاطه کند، تاخت، ولی در این حال یا از جهت ترس، چنانکه گویند، یا برای اینکه کراسّوس جوان را از پدرش دور سازند، پارتیها فرار کردند. پسر کراسّوس درحال فریاد زد، که دشمن نتوانست پا فشارد و با سنزریپوس [۱]و مگاباکّوس [۲]بطرف دشمن تاخت. مگاباکّوس از حیث شجاعت و نیرو ممتاز بود و سنزریپوس از حیث مقام سناتوری [۳]. هر دو دوست کراسّوس و تقریباً با او همسن بودند. چون سوارهنظام، دشمن را تعقیب کرد، پیادهنظام هم نخواست در حرارت و اظهار شعف از او عقب بماند و همه امیدوار بودند، که فتح کردهاند و کار فاتح تعقیب دشمن است، ولی وقتی که از سایر قسمتهای لشکر خیلی دور شدند، دانستند، که پارتیها حیله جنگی بکار برده وانمودهاند، که فرار میکنند، زیرا با عدّه زیادی از سواران برگشتند (مترجم پلوتارک گوید «تقلّب کرده وانمودهاند» ، ولی چون این عمل را نمیتوان تقلّب نامید، مؤلف لفظ حیله را، که موافق حقیقت است، ترجیح داده. فیالواقع فنّ جنگ گریز یک اسلوب ۴جنگی است نه تقلّب. اگر بخواهیم در قضاوتمان خیلی سخت باشیم، منتها بتوانیم این عمل را حیله بنامیم. م.).
رومیها به امید اینکه پارتیها، چون عدّه کم آنها را بینند، جنگ تنبهتن خواهند کرد، ایستادند ولی پارتیها اسبهای جوشندار خود را در مقابل رومیها داشته سوارهنظام سبکاسلحهشان را در جلگه به حرکت آوردند. در این وقت گرد و غبار ریگ روان و ماسه چنان دشت را فروگرفت، که رومیها نه میتوانستند یکدیگر را ببینند و نه باهم حرف بزنند.
در این حال در فضای کوچکی جمع شده و به یکدیگر فشار داده از تیرهای پارتی میافتادند و از جراحتهای دردناک با تأنّی جان میدادند. آنها درحالی، که
________________________________________