برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۳۸۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اطّلاعات صحیح نداریم (کتاب کراسّوس، بند ۴۲)، آیا می‌توان بی‌مدرک و مبنا این گفته‌ها را صحیح دانست. پس باید در این باب گفت، که جهات و چگونگی را نمی‌دانیم.

پس از جنگ حرّان

پس از این جنگ پارتیها به آن طرف فرات گذشته در عوض خساراتی، که رومیها به پارتی‌ها وارد آورده بودند، به غارت پرداختند، ولی کاسّیوس، که باقی‌مانده قشون رومی را به آن طرف فرات برده بود، جلوگیری کرد و بعد از آن پارتیها بپراکندند. پارتیها بقصد تسخیر صفحاتی بآن طرف فرات نرفته بودند، زیرا دسته‌های ضعیفی بودند، که برای غارت کردن و اضرار به دشمن تدارک شده بود، بنابراین پافشاری نکرده پراکندند (دیوکاسّیوس کتاب ۴۱، بند ۲۸).

حملۀ پارتیها به سوریّه

در سال بعد (۵۱ ق. م) ارد پسر خود پاکر را، که در صغر سنّ بود، به سرداری معیّن کرده بطرف سوریّه فرستاد و چون او جوان و بی‌تجربه بود، شاه سرداری را سالخورده و مجرّب، که اوساک[۱] نام داشت معاون پاکر قرار داد. لشکر پارتی از فرات گذشت و کاسّیوس حاکم سوریّه، چون دید نمی‌تواند با پارتیها روبرو شود، بدفاع شهرها پرداخت. پارتیها صفحات سوریّه را تصرّف کردند و هیجانی در ایالات رومی پدید آمد (راپورت سیسرون به سنای روم). رومیها در این زمان قشونی زیاد در آسیا نداشتند، زیرا پومپه و سزار می‌خواستند افواج رومی را نزدیک خودشان نگاه دارند. از طرف دیگر آسیائیها تمایلشان به پارتیها بود و آنها را برادر و ناجیان خود می‌خواندند (دیوکاسّیوس، کتاب ۴۱، بند ۲۸)، چقدر رفتار رومیها در ایالاتشان با مردم بد بوده، که اهالی شرق پارتی‌ها را، که در تمدّن از مادیها و پارسی‌ها پائین‌تر بودند، به رومی‌ها ترجیح می‌دادند. فقط دیوتاروس[۲] گالاثی و آری‌برزن کاپادوکی با رومیها بودند، ولی کاپادوکیّه در مقابل پارتیها نمی‌توانست کاری بکند، زیرا از


  1. Osaces.
  2. Deiotarus.