طرف ارمنستان سرحدّاتش باز بود و ممکن بود مورد حمله گردد. از این جهت است، که میبینیم سیسرون نطّاق معروف روم، که در آن زمان حاکم کیلیکیّه بود، شکوه میکند از اینکه روم دوستی در آسیا ندارد. اگر در این مورد ارد با آرتاواسد پادشاه ارمنستان متّفقا اقدام میکردند، میتوانستند کاپادوکیّه و کیلیکیّه را تصاحب کنند و در این صورت هیجان آسیای صغیر شدّت یافته کار رومیها نیک بد میشد، ولی چون ارد مدیر خوبی نبود، این موقع از دست رفت و سیسرون، چون دید، هیجان اهالی آسیای صغیر باعلی درجه است، بطرف کاپادوکیّه حرکت کرد و دیوتاروس را با گالاثیها به کمک خود طلبیده در همان وقت از سنای روم با تضرّع خواستار شد، که قشونی به آسیا بفرستد (دیوکاسّیوس، کتاب ۴۱، بند ۲۹). در این وقت پارتیها در سوریّه همواره پیش میرفتند و کاسّیوس در انطاکیّه نشسته جرئت نمیکرد بیرون آید، بنابراین قشون پارتی از سوریّه گذشته به کیلیکیّه رسید، ولی پارتیها مرتکب خبطی شدند، که رومیها را نجات داد، توضیح آنکه پارتیها بقدری، که در دشت باز قوی بودند و رومیها را عاجز میکردند، در فنّ محاصره ضعیف بودند، زیرا آلات قلعهگیری نداشتند و اگر هم میداشتند، در استعمال آن ماهر نبودند. بنابراین میبایست نقشه جنگ را چنین ریخته باشند، که اهالی آسیای صغیر را بر ضدّ رومیها برانگیخته با قشون آنها شهرها را محاصره و تسخیر کنند و خودشان در دشت باز با رومیها مواجه گردند. بجای این کار، پارتیها به محاصرۀ شهرها پرداختند و خودشان را در وادی تنگ ارنتس محدود ساختند. در این وقت کاسّیوس از بدی موقع پارتیها استفاده کرده اوّل آنها از انطاکیّه عقب نشاند و بعد لشکر پارتی را بکمین گاهی کشیده تلفات زیاد بآن وارد آورد. در این جنگ اساک سردار پارتی، که معاون پاکر بود، کشته شد و این ضایع برای پارت اهمیّت داشت، زیرا بعد از سورنا او سرداری مجرّب و ماهر بود (دیوکاسّیوس، کتاب ۴۱، بند ۲۹).
در نتیجه پارتیها از اطراف انطاکیّه عقب نشسته به سیرّستیکا[۱]، یعنی بآن قسمت
- ↑ Cyrrhestica.