برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۳۸۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

که ارد در موقع مشکلی واقع می‌شد: هرگاه کمک نمی‌کرد، برخلاف شئونات وی می‌بود و اگر می‌کرد با شخصی مانند سزار، که اوّل سردار زمان خود بود، طرف می‌گردید، بخصوص، که سزار، از آنجا، که در جنگ حرّان پوبلیوس پسر کراسّوس کشته شده بود و او، چنانکه می‌دانیم، زیردست سزار در گالّیا تربیت یافته بود، با ارد و پارتیها باطناً خوب نبود و انتظار فرصتی را داشت، که این شکست رومی‌ها را تلافی کند.

باری سزار بعد از غلبه بر پومپه از یونان رفت، بی‌اینکه داخل مذاکراتی با ارد گردد (۴۷ ق. م). دیوکاسّیوس گوید (کتاب ۴۴، بند ۴۶)، که در این وقت سزار قصد جنگی را با پارتیها داشت، تا تاخت‌وتاز پارتی‌ها را در سوریّه و شکست حرّان را تلافی کند، ولی، چون گرفتار کارهای دیگر بود و پارت هم یک عامل قوی برای ادامه صلح در مشرق بشمار می‌آمد، نیّت خود را آشکار نکرد و فقط پس از اینکه به جنگهای افریقا و اسپانیا خاتمه داده دید، وقت آن رسیده، که با پارت داخل جنگ گردد، آشکارا از جنگ با پارتیها صحبت داشت.

چهار سال پس از جنگ فارسال سزار موفق گردید، که دشمنان داخلی خود را قلع و قمع کند و بروم وضع رضایت‌بخشی بدهد. این بود، که بمیل او فرمانی صادر و جنگ پارت بعهده او واگذار گردید (دیوکاسّیوس، کتاب ۴۳، بند ۵۱).

پس از آن لژیون‌های رومی به حرکت آمده از راه دریای آدریاتیک بجانب مشرق رهسپار گشتند. نقشه جنگی سزار چه بوده، معلوم نیست، ولی پلوتارک گوید (یولیوس سزار، بند ۵۸)، که او می‌خواست، بعد از فتح پارت از راه دریای خزر و قفقازیه به سکائیّه برود و از سکائیّه به ژرمانیّه (مملکت ژرمنها) تاخته از آنجا بایطالیا برگردد. خطّ قشون‌کشی را، چنانکه سوئه‌تونیوس در کتاب خود (یولیوس سزار، بند ۴۴) گفته، سزار چنین قرار داده بود، که از ارمنستان کوچک به پارت حمله کند و قبل از اینکه داخل جنگ گردد، پارتیها را بشناسد. اگر روایت پلوتارک صحیح باشد، در اینکه سزار در این قصد خود موفق نمی‌شد، تردیدی نیست،