از این قدرت نتیجهای نگرفت. چون آنتونیوس با بیطاقتی میخواست زمستان را با ملکۀ مصر بگذراند، جنگ را قبل از موسم مناسب شروع و در هر کار عجله کرد. حال او حال کسی بود، که قادر نباشد عقل را بکار برد، یا چیزی به او خورانده و یا با جادو و سحر او را تسخیر کرده باشند. همواره نظر خود را بطرف این زن میافکند و بیشتر در فکر این بود، که زودتر خود را به ملکه برساند. او میبایست در قشلاقهای ارمنستان اردو زند و به قشونی، که هشت هزار استاد (۲۶۶ فرسنگ) را پیموده بود، استراحت بدهد و قبل از اینکه پارتیها از اقامتگاههای موقّتی خود بیرون آیند، ماد را در اوّل بهار تصرّف کند، ولی بجای این اقدامات او قشون خود را مجبور کرد، حرکت کند و ارمنستان را در طرف چپ خود گذاشته، بآذربایجان درآمد و آن را غارت کرد. او آلات محاصره و قلعهگیری را بر سیصد ارّابه حمل کرده بود. در میان این آلات اسبابی داشت، که طول آن هشتاد پا بود و اگر یکی از این آلات میشکست، مرمّت آن امکان نداشت، زیرا در این صفحات چوبی باین طول و باین سختی یافت نمیشود. آنتونیوس بقدری شتاب در شروع به جنگ داشت، که این ماشین و آلات را باعث کندی دانسته آنها را در تحت نظارت صاحبمنصبی تاتیانوس[۱] نام در محلّی گذارد و خود بطرف (فراد) رفت تا آن را محاصره کند (این محل کرسی آذربایجان بود و آن را پرسپه، که مخفّف فراداسپ است، نیز نامیدهاند، محلّ مزبور را با تخت سلیمان کنونی در ۲۵ فرسنگی دریاچه ارومیّه از طرف جنوب شرقی مطابقت میدهند). این شهری بود بزرگ، و زنان و اطفال پادشاهان ماد (آذربایجان) در اینجا اقامت داشتند. در حین محاصرۀ این شهر، آنتونیوس بآلات محاصره احتیاج یافت و فهمید، که نیاوردن آنها بدینجا چه خبطی بزرگ بوده. بنابراین وقت زیادی را در تدارک سنگرها و غیره گم کرد (آنتونیوس، بند ۳۹). فرهاد، که با قشونی زیاد میآمد شنید، که آنتونیوس آلات محاصره را در عقب خود گذارده و بر اثر این خبر سوارهنظامی را مأمور کرد، رفته این
- ↑ Tatianus.