را برای این مسئله نداشت و اگر فرهاد هم باکی از مقام خود در ایران نمیداشت، یقیناً حاضر نمیشد، بیرقها را پس بدهد. پس این خفّت از فرهاد بود نه از پارتیهای شجاع. آنها وظیفه خود را تا آخر خوب انجام دادند و در سه جنگ متواتر بر روم عالمگیر، که در عالم حریفی برای خود نمیدید، غلبه یافتند.
قضیّه زن رومی
یوسف فلاویوس مورّخ یهود گوید (تاریخ یهود، کتاب ۱۸، بند ۲): قیصر روم برای اینکه روابط حسنه با فرهاد داشته باشد، هدایای زیاد برای او فرستاد و از جمله کنیزکی ایطالیائی موسوم به ثرموزا[۱] بود. فرهاد مهر او را بدل گرفت و او را ازدواج کرد. بعد، از او پسری بوجود آمد، که رومیها اسمش را فراآتاکس ضبط کردهاند و ظنّ قوی میرود، که مصغّر فرهاد باشد یعنی بزبان پهلوی فرهادک[۲] بوده. این زن در نزد فرهاد چهارم دارای مقامی بلند شده، نفوذی یافت و چنانکه بیاید، وجودش در دربار اشکانی بسیار شوم بود.
بیتردید میتوان گفت، که چون رومیها نتوانستند در دشت نبرد با اسلحه از عهده پارتیها برآیند، از این راه در دربار ایران نفوذی یافتند و این باعث وقایعی مشئوم و جنگهای درونی در دولت پارت گردید (چنانکه در جای خود شرح هریک بیاید). امّا در باب اسم این زن باید گفت، که نام او را مورّخین مختلف ضبط کردهاند. بعضی ثرموزا و برخی تهآموزا اورانیا[۳] و معلوم نیست، که کدام یک صحیحتر است، ولی بر سکّهای اسم او میزا[۴] است و بنابراین باید این املاء صحیحتر باشد. تاریخ آمدن او را به دربار ایران باید قبل از ۲۰ ق. م دانست، زیرا، چنانکه بالاتر گفته شد، در ردّ کردن بیرقها و اسرای رومی او دست داشته و این قضیّه در ۲۰ ق. م رویداده.
پس از آن بین دو دولت بزرگ آن زمان، که دنیای معلوم آن روز را در تصرّف