این صفات را بیشتر قدر خواهد دانست. مهرداد میتواند همراه سفرای پارتی برود و به کایوس کاسّیوس والی سوریّه دستور داده خواهد شد، که او را در ورود به آسیا بپذیرد و وی را سالما بآن طرف برساند» (تاسیتوس، سالنامهها، کتاب ۱۲، بند ۱۰).
پس از آن شاهزاده اشکانی را رومیها بهسلامت بشهر زگما رسانیدند و جمعی از نجبای پارتی و پادشاه خسرون دستنشانده دولت پارت، که مانند پادشاهان دیگر این صفحه آبگر[۱] (یا اکبر) نام داشت، در اینجا بشاهزاده ملحق گشتند.
پارتیها میخواستند، که مهرداد هرچه زودتر از نزدیکترین راه خود را به تیسفون برساند و والی سوریّه کاسّیوس هم همین عقیده را داشت، ولی پادشاه خسرون، که به عقیده تاسیتوس ظاهراً دوست مهرداد و در باطن طرفدار گودرز بود، برخلاف این نقشه اظهار عقیده کرده، صلاح مهرداد را در آن دید، که او به ادس[۲] پایتخت خسرون درآید و شاهزاده اشکانی را چندین روز در آنجا به بهانه میهمانیها نگاهداشت. پس از آن به او پیشنهاد کرد، که به ارمنستان رفته از راهی، که دور میزد، یعنی از قسمت علیای رود دجله، بطرف دشمن خود رود، و حال آنکه راه مستقیم راه بین النّهرین بود. در این احوال وقت، گرانبهای زیادی تلف شد: راه کوهستانی ارمنستان و برفهای آن قشون مهرداد را خسته کرد و به گودرز مجال داد، که سپاهیان خود را جمع کند. راهی، که مهرداد پیمود، از قرار معلوم چنین بوده:
او از دیار بکر و تیل[۳] و جزیره گذشته، در نزدیکی موصل از دجله عبور کرده و قبل از عبور شهر کوچکی را، که در جای نینوای قدیم بوده، بتصرّف آورده و بالاخره به آدیابن رسیده. چیزی که در ابتدای جنگ برای مهرداد مساعد بنظر میآمد، این بود، که عزّت پادشاه دستنشانده آدیابن طرفدار او گردیده، قشون خود را به کمک او آورده بود. گودرز، که در نزدیکی این محل بود، قوّه خود را، برای جنگ کافی نمیدید و از جهت نگرانی میخواست، قوّه بیشتری جمع کند.