شروع گردید و رومیها قبول کردند: اوّلا به رومیها اجازه داده شود، که از قلعه خارج شده بروند، بشرط اینکه تمام استحکامات قلعه و آذوقه را تسلیم پارتیها کنند.
ثانیا تمام قشون روم ارمنستان را تخلیه کرده بیرون رود. ثالثا رومیها قدم به ارمنستان نگذارند، تا سفارتی تازه از طرف بلاش بروم رفته برگردد. رابعا رومیها پلی بر رود آرساماس[۱]، یکی از شعب رود فرات، بسازند. این پل مورد احتیاج فوری پارتیها نبود و تقاضای ساختن آن از این جهت میشد، که پارتیها میخواستند یادگاری از شکست رومیها باشد (دیوکاسّیوس، کتاب ۶۲، بند ۲۱-تاسیتوس، سالنامهها، کتاب ۱۵، بند ۲۱). عهد متارکه باین شرایط بسته شد و پتوس از قلعه بیرون رفت. معلوم است، که این واقعه به ابهّت روم در انظار ملل شرقی تا چه اندازه برخورد. پس از آن پارتیها داخل قلعه شدند، قبل از اینکه لژیونهای روم از آنجا خارج شده باشند و هر آنچه، که از اموال غارتی مال ارمنستان به نظرشان آمد، از سربازان رومی پس گرفتند. در این موقع پارتیها لباس و اسلحه سپاهیان رومی را هم تقاضا کردند و رومیها از ترس اینکه مبادا متارکه بهم بخورد، این اشیاء را هم بیتأمّل یا مقاومتی به پارتیها دادند (تاسیتوس، همانجا، کتاب ۱۵، بند ۱۵). پتوس بطرف فرات رفت تا بقوای کربولو ملحق شود و در این وقت مجروحین و سربازان عقب مانده خود را در مقابل ارامنه به خودشان واگذارد (همانجا، بند ۶۱) معلوم است، که معامله ارامنه با دشمنانشان چگونه بود.
وقتی که او به کربولو رسید، معلوم گردید، که اگر پتوس سه روز در تسلیم قلعه خودداری میکرد کربولو بقوای او میپیوست.
سرداران مهر و محبّتی به یکدیگر نشان ندادند. کربولو شکوه کرد از اینکه پتوس بینتیجه و فایدهای این مسافرت را کرده و اگر رومیها مقاومت میکردند، تا آذوقه پارتیها تمام میشد، به آسانی میتوانستند بر اشکالات فائق آیند. پتوس، برای اینکه لکّه بدنامی را زودتر بشوید، به کربولو گفت، همینکه پارتیها از
- ↑ Arsamas.