آگاهی داشته باشند، تا چه رسد به اینکه باهم ارتباط یابند، از جهت اشتراک منافع باهم مربوط میگشتند و هدایائی فیمابین ردّ و بدل میشد، زیرا شکّی نیست، که داکیها منافعی در ایجاد ارتباطی با دربار اشکانی نداشتند، جز اینکه مانند پارتیها دشمنان روم بودند و تصوّر میکردند، که دولت اشکانی در موقع لزوم میتواند، حرکت مفیدی برای داکیها بکند و رومیها مجبور گردند یک قسمت قوای خود را بمشرق بفرستند. پذیرفته شدن بنده مزبور از طرف پاکر نیز میرساند، که او هم دوستی داکیها را مغتنم میشمرده و الاّ خود را رهین منّت آنان نمیساخت.
از وقایع سلطنت پاکر یکی هم این است، که او بتوسعه تیسفون، که پایتخت اشکانیان بود، افزود و آن را تزیین کرد (آممین مارسلّن، کتاب ۲۳، بند ۶)[۱].
بعد خبری هست، که پاکر خاک خسرون را به پادشاه آن آبکار از جهت احتیاج به پول فروخت. خسرون همان ناحیه است، که پایتخت آن را ادس مینامیدند (اورفا یا اورفه کنونی). فروش گویا از جهة مخارج زیاد توسعه و تزیینات تیسفون بوده، ولی نباید تصوّر کرد، که حق دولت اشکانی نسبت باین خاک از میان رفته، زیرا پس از پاکر مدّتها تا زمان مارک ارل[۲] امپراطور دیده میشود، که حقوق شاهان اشکانی نسبت به پادشاه دستنشانده خسرون باقی است.
از اینجا باید استنباط کرد، که وجهی پاکر از آبکار یا اکبر دریافت داشته، نه اینکه حق خود را به او فروخته باشد و این وجه هم شاید از وجوهی بوده، که بعض پادشاهان دستنشانده به شاهان اشکانی میپرداختهاند، یعنی پاکر باج چند سال را بطور مساعده پیشکی دریافت داشته (این خبر از سویداس ۳یکی از نحویّون یونانی از قرن پنجم م. است و معلوم نیست، تا چه درجه صحّت دارد. م.).
از وقایع سلطنت پاکر اگرچه اطّلاعات صحیحی نداریم، با وجود این رویهمرفته باید باین عقیده بود، که مدّعیان سلطنت در زمان او زیاد بودند و اوقات او به منازعات داخلی صرف میشده، زیرا علاوه بر اردوان و مهرداد، که بالاتر اشاره