برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۵۲۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

که از نیاکانش بمیراث به او رسیده بود، اعلام کرد: او نه شکستی از رومیها خورده است و نه اسیر آنها است، بل بمیل خود باردوی آنها آمده، تا با رئیسشان ملاقاتی کند و، چنانکه تیرداد تاج را از دست نرون گرفت، او هم از دست قیصر بگیرد و یقین داشت، که او را توهین نخواهند کرد. به هرحال مجاز خواهد بود، که به‌سلامت برگردد.

تراژان جواب داد، که او حاضر نیست، تاج ارمنستان را به کسی بدهد.

ارمنستان مال رومیها است و باید یک والی رومی داشته باشد. پارثامازیریس می‌تواند بهرجا، که می‌خواهد برود و ملتزمین او هم می‌توانند همراه او باشند، ولی ارامنه باید بمانند، زیرا آنها تبعه روم هستند و اتّحادی با پارت ندارند (دیوکاسّیوس، کتاب ۶۸، بند ۲۰).

چنین بود رفتار تراژان با شاهزاده پارتی، ولی باید گفت، که با اینکه دیوکاسّیوس مورّخ رومی با اظهار شرمساری این رفتار تراژان را شرح می‌دهد، باز تمام گزارشات را ننوشته. امّا نویسندگان دیگر مانند فرونتو[۱] و آرّیان، که هر دو معاصر تراژان بودند، نوشته‌اند، که مجاز داشتن پارثامازیریس بهرجا، که می‌خواهد برود (پس از خلع او از سلطنت ارمنستان، که رسماً بعمل آمد) فقط حرف بود.

تراژان، از ترس اینکه مبادا شاهزاده پارتی برای رومیها خطرناک باشد، تصمیم کرد، او را زنده نگذارد و پس از بیرون رفتن شاهزاده از اردوی رومی‌ها، سپاهیانی فرستاد، که او را تعقیب کرده کشتند. بعد تراژان برای تبرئه خود انتشار داد، که شاهزاده در ملاقات با امپراطور قراری داده بود، که آن را اجراء نکرد و در ازای خلف وعده کشته شد، ولی مردمان آن زمان هم این انتشارات را برای تبرئه قیصر کافی ندیدند و این رفتار پست او را سخت انتقاد کردند (آرّیان، قطعه ۱۶).

بعض نویسندگان عهد قدیم این رفتار را پست می‌خوانند، ولی حقیقت این است،


  1. Fronto.