این خطر حتمی است، که قیامکنندگان خواهند خواست خطّ عقبنشینی رومیها را قطع کنند. در این وقت تراژان زود به اقدامات پرداخت و هریک از سرداران خود را بطرفی برای خوابانیدن شورشها فرستاد. سلوکیّه را اروسیوس کلاروس[۱] و یولیوس آلکساندر[۲] گرفته شهر را برای مجازات آتش زدند. لوسیوس کوییهتوس[۳] نصیبین را گرفته، آن شهر را به غارت داد و ادس را بسوخت، ولی ماکسیموس[۴] بعکس شکست خورده کشته شد (دیوکاسّیوس، کتاب ۶۸، بند ۳۰-۳۱) و قشون رومی، که به سرداری او بود، معدوم گردید (فرونتو، تاریخ او، صفحه ۳۳۸). تراژان در این وقت از مستی فتوحاتش بهوش آمد و مقتضی دانست تغییری، و لو موقّتی باشد، در سیاست خود بدهد، بنابراین تصمیم گرفت بین النهرین سفلی را، بجای اینکه مانند ارمنستان و بین النّهرین علیا ایالتی از روم گرداند، مانند دولتی، که پادشاه آن دستنشانده روم باشد، بشناسد. با این نقشه پارثاماسپات[۵] نامی را، که از خانواده اشکانی بشمار میرفت و سابقاً با رومیها همدست شده بر ضدّ خسرو کار میکرد، به پادشاهی این مملکت شناخته با مراسم باشکوهی تاجی بر سرش نهاد و او را شاه پارت خواند. این مراسم با حضور رجال و سرداران رومی در جلگه تیسفون بعمل آمد (دیوکاسّیوس، کتاب ۶۸، بند ۳۰) و تراژان در نطق خود از فتوحات خود و عظمت آن سخن رانده، بعد پارثاماسپات، جوان اشکانی را، معرّفی کرده گفت، که تاج پارت را بر سر او میگذارد، یعنی شاه پارت از این ببعد دستنشانده روم است. بعد تراژان تصوّر کرد، که این کار او وجاهتش را نزد اهالی تأمین میکند و موقع آن رسیده، که عقب نشسته از این مملکت خارج شود. در این وقت راه دجله برای او باز بود و میتوانست از اینطرف ببین النّهرین علیا و ارمنستان عقب بنشیند، ولی بجای اینکه این راه را اختیار کند، ترجیح داد، که از راه مستقیمی به سوریّه عقب نشیند و راه الحضر و سنگار (سنجار) را
برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۵۳۶
این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.