زینتهای قصر را تصاحب کردند. پس از آن باین هم اکتفاء نکرده بعد از کشتن مردان، زنان و اطفال آنها را به عدّه صدهزار نفر به اسارت بردند (دیوکاسّیوس، کتاب ۷۵، بند ۹-هرودیان، کتاب ۳، بند ۳۰-سپارتیانوس، کتاب سوروس، بند ۱۶).
بعد از تسخیر تیسفون، سوروس و قشون او دوچار قحطی شدند و سربازان رومی در مدّت چند روز مجبور گشتند بخوردن ریشۀ گیاهها قناعت ورزند.
معلوم است، که در این احوال مرض اسهال شیوع یافت و سوروس دید، که نمیتواند بلاش را تعقیب کند و باید زودتر از اینجا برود. در این وقت راه فرات را نمیتوانست پیش گیرد، زیرا از این راه آمده بود و لشکریان او تمامی آذوقه را خورده بودند. بنابراین راه دجله را پیش گرفت باین معنی، که سپاهیانش از کنار دجله حرکت میکردند و کشتیهایش بر رود مزبور. خطّ حرکت قشون از نزدیکی الحضر میگذشت و، چون این شهر به نیگر رقیب سوروس کمک فرستاده بود، سوروس نمیخواست این اقدام الحضر را بیمجازات بگذارد و دیگر، چون این شهر تراژان را بیچاره کرده بود، میخواست آن شهر را گرفته نام خود را بلندتر از نام تراژان گرداند و نیز باید گفت، الحضر دارای معبدی بود، موسوم بمعبد آفتاب، که از حیث ثروت و ذخایر شهرتی به سزا داشت و امپراطور روم نمیتوانست از این ذخایر صرفنظر کند. بنابراین سوروس این قلعه را، که محکم بود، محاصره کرد و رومیها تمام اسباب و ادوات قلعهگیری خود را بکار انداختند. این هم معلوم است، که رومیها در فن محاصره و قلعهگیری خیلی ماهر بودند، برعکس پارتیها، که نه اسباب و ادواتی داشتند و نه میتوانستند آلات قلعهگیری را بکار اندازند. با وجود این حضریها حملات رومیها را به آسانی دفع کردند (دیوکاسّیوس، کتاب ۷۵، بند ۹)، زیرا دیوارهای شهر محکم بود و مدافعین با جرئت و جسارت کار میکردند: اینها آلات محاصرۀ رومی را سوزانیدند و اختلالی در میان سربازان سوروس افکندند. در این احوال اغتشاشی در