برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۵۶۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

متوسل گشته آنها را داخل جنگ کند، تا شاید رومیها هم پس از آنها یورش برند، ولی بزودی از اجرای این نقشه هم منصرف گردید.

تابستان مدّتی بود، که شروع شده و از گرمای شدید در قشون سوروس امراض زیاد شیوع یافته بود. بدتر از هر چیز آنکه از شدّت یأس اطاعت نظامی در میان سپاهیان امپراطور بقدری متزلزل گردیده بود، که دیوکاسّیوس گوید:

یکی از صاحب‌منصبان سوروس بدو گفت، اگر پانصد و پنجاه سرباز اروپائی بمن دهی، الحضر را می‌گیرم و امپراطور به او جواب داد«این عدّه را از کجا آرم؟» یعنی این عدّه سرباز مطیع ندارم. پس از آن سوروس از تسخیر الحضر مأیوس گردیده پس از ۲۲ روز محاصرۀ آن در دفعه دوّم، بقول کاسّیوس تصمیم بر عقب‌نشینی کرد و بعد به سوریّه برگشت (کتاب ۷۵، بند ۱۳)، اما اینکه راه عقب‌نشینی امپراطور و مراجعتش به سوریّه از کجاها بوده، معلوم نیست.

چنین بود کیفیّات محاصره الحضر، که این دفعه هم به بهره‌مندی محصورین تمام شد و رومیها، پس از دادن تلفات زیاد، در حملات و جدالهائی، که زیر این قلعه روی می‌داد و نیز از شدّت گرما و ناخوشیها مأیوس گشته، شهر را رها کرده رفتند و آرزوی بدست آوردن ذخایر معبد آفتاب هم در مرحله همان آرزو ماند.

عاجز شدن دو امپراطور قوی روم (تراژان و سوروس) از تسخیر این شهر کوچک نام بزرگی برای آن در تاریخ ذخیره کرده: امروز در این محل چیزی جز خرابه‌ها مشاهده نمی‌شود، ولی همّت و جلادت و پافشاری محصورین الحضر و بیچاره و زبون گشتن دو قیصر در مقابل آنها در تاریخ ثبت شده و باعث حیرت مردمان آن قرن و قرون بعد است.

عکس این اثر از طرف دیگر راجع به پارتی‌ها موجود است، زیرا می‌بینیم، که بلاش پس از رفتن از تیسفون بکلّی خاموش و بی‌حرکت است و حتّی، زمانی که سوروس و رومیها در زیر قلعه الحضر در جنگ و جدال‌اند، تلفات زیادی می‌دهند و سربازان رومی از شدّت گرما و امراض دوچار مشقّات طاقت‌فرسا می‌باشند،