برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۶۶۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

می‌نویسند، که بعد از زوال دولت اشکانی ایران، در سایر ممالک، که به مسافتهای زیاد از یکدیگر واقع بودند، اشکانیان مدّت‌ها تقریباً بهمین قرار باقی ماندند (در ارمنستان چنانکه بالاتر ذکر شد تا ۴۲۸-۴۳۰ م. باقی ماندند و در صفحات ماساژتها و آلانها-تا نهضت هونها بطرف مغرب در قرن پنجم میلادی. م.). در اینجا لازم است تذکّر دهیم، که شعبه باختر و هندی اشکانیان را شعبه کوشان نیز نامیده‌اند. در این مملکت سکاها برقرار شده بودند، ولی خانواده اشکانیان بر آنها سلطنت می‌کرد.

خلاصه آنکه موافق نوشته‌های آگاتانژ دریای خزر را از هر طرف مستملکات دودمان اشکانی در احاطه داشته است و ممالک اشکانی از درون آسیای وسطی تا دریای آزوو[۱] کنونی (یاپالوس م‌اوتید ۲یونانیها) و رود فرات و خلیج‌پارس امتداد می‌یافته. بنابراین باید گفت، که وقتی که رومیها به اشکانیان ایران می‌گفتند، ما با شما دو ملّتیم، که تمامی روی زمین را در تحت اقتدار داریم (سفارت کاراکالاّ در دربار اردوان پنجم) این حرف اغراق نبوده و رومیها یقیناً اطلاع داشته‌اند، که بسط دولت اشکانی تا کجاها بوده، ولی از وقایع تاریخی، بقدری که ضبط شده، هیچ برنمی‌آید، که غیر از شعبه ارمنستان شعبه‌های دیگر دودمان اشکانی، در موقع زوال دولت اشکانی در ایران، کمک‌های جدّی به اشکانیان کرده باشند، جهت چه بوده، معلوم نیست. شاید نقار داخلی در دودمان مزبور شعبه‌ها را بهم انداخته بود یا شعبه‌های دیگر خودشان گرفتاریهای داخلی داشته نمی‌توانسته‌اند به کمک اشکانیان ایران آیند. حدس اوّل به حقیقت نزدیکتر است، زیرا می‌بینیم، که در خود ایران در خانواده اشکانی اتحاد و اتّفاق نیست و اردشیر پاپکان خسرو پادشاه اشکانی ارمنستان را بدست یکی از نجبای درجه اوّل پارت می‌کشد.

از نوشته‌های نویسندگان ارمنستان نیز چنین برمی‌آید، که بعد از آرشاویر در زمان سلطنت آرداشس، خانواده اشکانی ایران به چهار تیره منشعب می‌شده:

۱-آرداشس و اعقاب او،[۲]- قارن‌پهلو۳-سورن‌پهلو۴-اسپهبذپهلو، که


  1. Azow.
  2. Palus Meodide.