برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۶۷۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نشسته و، چنانکه در تاریخ پارت گفته شد، آذربایجان دولتی است، که تابع پارت است و پادشاه دست‌نشانده اشکانی دارد. باقی مطالب را راجع بآذربایجان نمی‌نویسیم، زیرا در تاریخ پارت به هریک از آنها در جای خود اشاره شده است، فقط باید این نکته را تذکر دهیم، که رومیها سعی زیاد داشتند، این صفحه را از دولت پارت جدا سازند (اقدامات پومپه و آنتونیوس)، ولی در مقابل پارتی‌ها هیچ‌گاه بهره‌مند نشدند، فقط در زمان فرهاد چهارم میان او و پادشاه آذربایجان نقاری تولید شد، که بر اثر آن بین ۲۰ ق. م و[۱] م. آذربایجان از روم پادشاهی خواست و آن آری‌برزن دوّم پسر ارته‌وازد اوّل را فرستاد (گوت‌شمید، تاریخ ایران الخ صفحه ۱۱۶). حدود آذربایجان در این زمان معلوم نیست، ولی بطور کلی می‌توان گفت، که از طرف شمال با ارمنستان بزرگ و ارّان[۲] هم‌حد بوده، از طرف غرب با ارمنستان بزرگ و کوچک و کردون و آدیابن، از طرف جنوب با ماد بزرگ، امّا از طرف مشرق معلوم نیست، آذربایجانیها با چه مردمی هم‌جوار بوده‌اند، ولی گمان قوی می‌رود، که در این زمانهم، با کادوسیان سروکار داشته‌اند (در باب کادوسیان به صفحۀ ۱۱۲۸ این تألیف رجوع شود).

پایتخت آذربایجان را در زمان پارتیها، یعنی زمان لشکرکشی آنتونیوس سردار رومی باین صفحه، مورّخین رومی پرسپه ۲می‌نامند. محلّ آن را در تخت سلیمان کنونی، یعنی در ۲۵ فرسنگی دریاچه ارومیه از طرف جنوب شرقی، باید جستجو کرد (راولین‌سن، ششمین دولت بزرگ مشرق، صفحه ۲۰۱).

در خاتمه لازم است تکرار کنیم، که این صفحه را مورّخین یونانی و رومی بیشتر ماد کوچک نامند و فقط از زمان اسکندر ببعد بمناسبت اسم والی اینجا آثروپات گاهی هم آتروپاتن گویند. در زمان ساسانیان آن را آذرپاتکان می‌گفتند، که بعد آذرپایگان و آذربایجان شده.


  1. مارکوارت گوید در اصل فراداسپه بوده، بعد پراسپه و پرسپه شده است (ارانشهر).
  2. ارّان شیروان قرون بعد است.