و اجمالاً چنین استنباط میشود، که تیرداد اوّل اشکانی آن را برقرار کرده، ولی راولینسن عقیده دارد، که باید مؤسّس این وضع مهرداد اوّل بوده باشد، زیرا در زمان او دولت اشکانی دولت وسیعی، یا چنانکه مؤلّف مزبور گوید، یک امپراطوری شد (ششمین دولت مشرق، صفحه ۸۴) ولی به عقیده ما، هرکدام از آنها این کار را کرده باشد، اوضاع پارت جهت اصلی آن بوده. پس در واقع امر مؤسّس این اساس نه تیرداد بوده و نه مهرداد. این اساس در وضع زندگانی سیاسی پارتیها سابقه داشته و عادات و اخلاق پارتیها آن را اقتضا میکرده و، چون ریشه دوانیده بود، بعد از بزرگ شدن پارت هم با تغییراتی، که ذکر خواهد شد، باقی ماند.
برای روشن بودن این نظر، باید بخاطر آورد، که آریانها، چنانکه از آوستا استنباط میشود، وقتی که به ایران آمدهاند، شکل حکومتشان ملوکالطّوایفی بوده، قوم به عشیرهها تقسیم میشده و عشیره به تیرهها و تیرهها به خانوادهها. خانواده را آوستا (نافه) مینامد و خانه را (نمان)، تیره را (تئوما) و محل سکنای آن را (ویس) یعنی ده، عشیره را (زنتو) و مسکن آن را (دهیو) یا (دنیو). رؤسای خانوادهها رئیس تیره را انتخاب میکنند و او را (ویسپت) نامند. ویسپتها رئیس عشیره را برمیگزینند. خود دهیوپت یا رئیس مملکت هم، انتخابی است. معلوم است، که با این وضع، حکومت دهیوپت محدود بوده و او میبایست با رؤساء عشایر و تیرهها و متنفّذین قوم شور کند و در میان آنها فقط شخص اوّل باشد. این وضع در ایام صلح بود، ولی در هنگام جنگ، چون دهیوپتها فرماندهی لشکر را برعهده داشتند، بر اختیاراتشان میافزودند، بخصوص اگر عاقل و شجاع بودند و بر دشمن غالب میآمدند. بنابراین دهیوپتهائی، که میخواستند حکومتشان کمتر محدود باشد، میبایست کارهای مشکل انجام دهند، یا در جنگی بر دشمن غلبه یابند. چنین بود وضع حکومت آریانها، قبل از اینکه دولتهای بزرگی تشکیل کنند. از نوشتههای هرودوت راجع به ماد و نگارشات کزنفون در باب